عدالت انتقالی فرایندی حیاتی برای رسیدگی به پیامدهای عملکرد حکومتهای استبدادی و سرکوب سیستماتیک در یک جامعه است. این فرآیند شامل مکانیزمهای مختلفی برای به رسمیت شناختن نقض حقوق بشر، اطمینان از پاسخگویی و تسهیل جبران خسارت به قربانیان و در نهایت تضمین عدم تکرار نقض حقوق در آینده است.
در ایران هم از جهت سالیان طولانی استقرار حکومتهای استبدادی، عدالت انتقالی یک ضرورت است و البته عدالت انتقالی جنسیتی خودش ضرورتی مهم در دل این ضرورت.
با توجه به تأثیرهای عمیق و اغلب نادیده گرفته شده درگیریها و حکومت استبدادی بر زنان و دیگر جنسیتهای به حاشیه رانده شده، اغلب حتی در گفتمانهای تغییرخواه، مطالبات زنان و جامعه کوییر به حاشیه رانده میشود و این درک نادرست از برقراری عدالت برای زنان و جامعه کوییر وجود دارد که با تغییر حکومت، عدالت جنسیتی خودبهخود برقرار میشود.
توجه به تجربهها و نیازهای ویژه جنسیتی
تجربهها و نیازهای زنان، افراد ترنس و افراد نانباینری، در طول و پس از درگیریها و سرکوب سیستماتیک، متفاوت از مردان است. آنها اغلب بهطور نامتناسبی تحت تأثیر خشونت جنسی و جنسیتی، تبعیض و مشکلات اقتصادی-اجتماعی قرار میگیرند. رویکردی مبتنی بر جنسیت در عدالت انتقالی اطمینان میدهد که این تجربههای خاص به رسمیت شناخته شده و به آنها پرداخته میشود. این شامل گنجاندن شهادتهای این افراد، ارائه حمایت برای بازماندگان خشونت جنسی و جنسیتی، و اطمینان از اینکه جبران خسارتها و اصلاحات قانونی به نیازهای جنسیتی حساس هستند، میشود.
ساختن صلح پایدار و فراگیر
برای اینکه عدالت انتقالی به صلح پایدار منجر شود، باید فراگیر و همهشمول باشد. این بدان معنی است که زنان، افراد ترنس، افراد ناباینری و به طور کلی جامعه کوییر و گروههای به حاشیه رانده شده در این فرآیند مشارکت داشته باشند. در ایران، جایی که این افراد بهطور تاریخی با تبعیضهای قانونی و اجتماعی مواجه بودهاند، گنجاندن آنها در فرآیندهای عدالت انتقالی برای مشروعیت و اثربخشی این تلاشها حیاتی است. اطمینان از شنیدن صدای زنان و جامعه کوییر و اولویت دادن به حقوق آنها به ساختن جامعهای عادلانهتر و منصفانهتر کمک میکند و حمایت عمومی بیشتری را برای انتقال فراهم میآورد.
نادیده گرفتن برابری جنسی و جنسیتی در عدالت انتقالی میتواند کل فرآیند را تضعیف کند. بدون توجه به شکایتهای خاص جنسیتی و اطمینان از مشارکت فعال زنان و افراد کوییر، ممکن است این فرآیند نتواند حمایت لازم از بخشهای قابل توجهی از مردم و گروههای مترقی را به دست آورد. این میتواند منجر به فقدان اعتماد به مکانیزمهای عدالت و مانع از روند بهبودی و ایجاد صلح پایدار شود. علاوه بر این، نادیده گرفتن مسائل جنسی و جنسیتی به تداوم نابرابریهای موجود منجر میشود و میتواند به حاشیه راندگی و بیعدالتی بیشتری منجر شود.
پنج ضرورت حیاتی
۱. برنامهریزی و اجرای فراگیر: باید اطمینان حاصل شود که زنان و افراد کوییردر برنامهریزی و اجرای مکانیزمهای عدالت انتقالی از ابتدا مشارکت دارند. این شامل مشاوره با سازمانهای زنان و کوییر و گنجاندن نظرات آنها در تصمیمات سیاستی است.
۲. حمایت از بازماندگان: ارائه حمایت جامع برای بازماندگان خشونت جنسی و جنسیتی، شامل مراقبتهای روانشناختی، کمکهای حقوقی و حمایتهای اقتصادی. این اقدامات به بازسازی زندگیها و تسهیل اجتماعی کمک میکند.
۳. اصلاحات قانونی: اصلاح قوانین و شیوههای تبعیضآمیزی که زنان، افراد ترنس و افراد نانباینری را بهطور تاریخی به حاشیه رانده است. این شامل بازنگری قوانین خانواده از جمله ارث و ازدواج برای اطمینان از حقوق برابر است.
۴. آگاهی عمومی و آموزش: انجام کمپینهای آگاهیبخشی عمومی برای برجسته کردن اهمیت برابری جنسی و جنسیتی در عدالت انتقالی میتواند پایههای محکم جامعهای برابری خواه را بسازد.
۵. پاسخگویی نهادی: باید مطمئن شد که نهادهای مسئول اجرای عدالت انتقالی برای گنجاندن دیدگاههای جنسیتی در کارهای خود پاسخگو هستند. این شامل نظارت و ارزیابی منظم تلاشهای آنها برای رسیدگی به بیعدالتیهای جنسیتی است.
منبع عکس:
www.alignplatform.org