در ۲۵ فروردین ۱۴۰۴ فایل دوم صوتی از جلسه آیت الله حسین علی منتظری با افراد مشهور به اعضای هیات مرگ، که اعدامهای جمعی تابستان ۱۳۶۷ را اجرا کردند، توسط بیبیسی فارسی منتشر شد. بلافاصله بعد از انتشار آن، کارشناسانی به تحلیل محتوا و خواندن بین خطوط این فایل پرداختند. در این یادداشت به نقد این نظرات نمیپردازیم و به این هم اشاره نمیکنیم که برخی از این تحلیلها، جهت گیری اشتباهی داشتند و حتی به شواهد موجود، از جمله فایل پیشین منتشر شده از آیت الله منتظری هم به درستی نپرداختند.
حذف، نادیده گرفتن و کم بها تلقی کردن روایت و نظر خانوادههای قربانیان و بازماندگان نقضهای حقوق بشر
آن چه در این یادداشت مد نظر است، حذف، نادیده گرفتن و کم بها تلقی کردن روایت و نظر خانوادههای قربانیان و بازماندگان نقضهای حقوق بشری است. در تحلیل این فایل، رسانهها و تحلیلگران، جایگاهی برای نظر و روایت خانوادههایی که عزیزانشان را در جریان کشتار تابستان ۶۷ از دست داده بودند و بازماندگان آن کشتار جمعی قایل نشدند. البته حتی زمانهایی هم که روایت این افراد شنیده میشود، گروههایی، از جمله کودکان آن افراد، که الان در میانسالی هستند، کاملا نادیده گرفته میشوند.
برخی از خانوادهها و بازماندگان کشتار تابستان ۶۷ بارها روایت کرده بودند که دفتر آیت الله منتظری هیچگاه به درستی پاسخگوی خواستها و اعتراضات آنها به شرایط فرزندان یا عزیزانشان نبوده است، از این منظر برای آنها منتظری قهرمان مبارزه با اعدام عزیزانشان تلقی نمیشود. آنها همچنین این پرسش اساسی و ضروری را دارند که چه کسانی اسنادی مانند این را برای سالیان طولانی پنهان کردهاند و چرا به شکلی قطره چکانی و گزینشی آنها را منتشر میکنند؟ بعد از انتشار اولین فایل صوتی مرتبط با جلسه مهم ۲۴ مرداد ۱۳۶۷ منتظری با اعضای هیات مرگ، که در ۲۲ مرداد ۱۳۹۵ توسط دفتر منتظری منتشر شد، احمد منتظری، پسر آیت الله منتظری، به دادگاه ویژه روحانیت احضار و مدتی بعد به اتهام «افشای اسرار نظام» محکوم شد.
احمد منتظری در همان سال و در مصاحبهای با رادیو زمانه درباره این فایل صوتی و چگونگی ضبط جلسه با هیات مرگ گفته بود: «عمده جلسههای آیتالله منتظری – چه جلسههای تدریس، چه جلسههای سیاسی و چه جلسههای تصمیمگیری – ضبط میشدند. امیدوارم بتوانیم زمانی آنها برای درسگیری و عبرت منتشر کنیم. برای اینکه خساراتی که یک نسلی آمدند و متحمل شدند، مجددا تکرار نشود.»
اما این سوال اساسی به درستی طرح و تحلیل نشد که چرا حدود ۳۰ سال طول کشید تا اولین فایل صوتی منتشر شود و چه شد که دومین فایل، از میان صدها فایل صوتی دیگر، حدود ۱۰ سال بعد منتشر شده است؟
در این فایل صوتی بارها از حسینعلی نیری، حاکم شرع سابق و مشاور عالی رییس قوه قضاییه، به عنوان کسی که از خمینی اجازه اعدام «چپ»ها بعد از اعدام اعضا یا هواداران سازمان مجاهدین خلق را دریافت کرد، نام برده شده است. آیا اتفاقی است که این فایل صوتی، این نقش پررنگ برای نیری، کمتر از دو هفته بعد از مرگ او، در ۱۱ فروردین ۱۴۰۴، منتشر شده است؟
درسگیری و عبرت یا زمینهسازی برای مصنویت
آیا چنانچه احمد منتظری در مصاحبه با رادیو زمانه ادعا کرده بود، انتشار این سند به منظور «درسگیری و عبرت» یا پاسخی به رکن «تضمین تکرار نشدن» عدالت انتقالی بوده است، یا انداختن تقصیرها بر گردن فردی که دیگر زنده نیست و زمینهسازی مصنویت سایر جنایتکاران از پاسخگویی؟
خانوادهها و بازماندگان کشتار ۶۷ همچنان میتوانند نقش شخص آیت الله منتظری را در تداوم ماشین کشتار و جنایت حقوق بشری ببینند، نقشی که جای چندانی در تحلیلهای این سند تاریخی ندارد. آنها میتوانند این پرسش را مطرح کنند که نه لحن و نه محتوای مطالبی که در این فایل صوتی مطرح شده، نشان از گفتوگو با کسانی ندارد که نامشان را «در آینده جزو جنایتکاران در تاریخ مینویسند»، چنانچه منتظری در فایل صوتی اول، کمتر از ۶ ماه قبل از این جلسه به اعضای هیات مرگ گفته بود. به این ترتیب، آنها به درستی حق دارند بر پاک شدن دست آیت الله منتظری از آنچه نه در یک تابستان، بلکه در حدود یک دهه، اتفاق افتاد و در تمام آن مدت آیت الله منتظری در مستند دومین شخص عالیرتبه کشور قرار داشت، معترض باشند.
در فضای فارسی زبان، از جمله در رسانهها و جلسههای کارشناسی یا تحلیلی، در اغلب موارد، خانوادهها و بازماندگان نهایتا تنها به عنوان راوی حضور دارند و همیشه جایگاه برتر و معتبر با کارشناسان است، کسانی که تحصیلات یا حوزه کاریشان به آنها این اعتبار را میدهد تا نظری برتر از خانوادهها و بازماندگان داشته باشند.
اهمیت مشارکت و نظر بازماندگان و خانواده قربانیان
تا زمانی که در تحلیلها و نقدهای فجایع و جنایتهای حقوق بشری، خانوادهها و بازماندگان، نقشی برتر یا حداقل برابر با کارشناسان پیدا نکنند، جامعه ایران هنوز با طی کردن درست و اصولی مسیر عدالت انتقالی فاصله عمیقی دارد. در بسیاری از کشورها، تلاش طولانی مدتی شده است تا این جایگاه به خانوادهها و بازماندگان بازگردد.
در بسیاری از جلسات، زمانی که فردی که تجربه زیستهای درباره موضوع مورد بحث دارد، در میزگرد حضور دارد، گردانندگان جلسه به صورت واضح تلاش میکنند تا آن فرد هم زمان برابر با کارشناسان داشته باشد و هم نظر او، برای تحلیل یا اصلاح وضع موجود، به عنوان نظر با اهمیت و قابل ملاحظه تلقی شود.
تجربه عدالت انتقالی در کشورهای مختلف هم نشان داده است که به دست آمدن راهکاری برای مواجهه با نقضهای حقوق بشری پیشین بدون مشارکت و نظر بازماندگان و خانواده قربانیان، راهکاری غیرپایدار و ناکارآمد است.