نکتههایی درباره فایل صوتی جدید حسینعلی منتظری
به تازگی، بیبیسی فارسی فایل صوتی تازهای از آیتالله حسینعلی منتظری منتشر کرد؛ گفتوگویی از دیماه ۱۳۶۷ که او با اعضای هیات مرگ درباره اعدامهای گسترده تابستان همان سال سخن میگوید. این هیات گروهی متشکل از افرادی مانند حسینعلی نیری (حاکم شرع)، مرتضی اشراقی (دادستان تهران)، ابراهیم رئیسی (معاون دادستان) و مصطفی پورمحمدی (نماینده وزارت اطلاعات) بود که با حکم روحالله خمینی، هزاران زندانی سیاسی را اعدام کردند.
این فایل صوتی فراتر از یک افشاگری تاریخی صرف، میتواند سند و البته تلنگری جدی در مسیر عدالت انتقالی برای ایران و اهمیت آن باشد. مسیری که از طریق حقیقتیابی، عدالتخواهی، جبران خسارت، اصلاح نهادها و بهخاطرسپاری میتواند کشور را از گذشتهای سرشار از نقض حقوق بشر و جنایتهای ناشی از رقابتهای کسب قدرت و نگاهداشت آن رها سازد.
از همین جا باور داریم که اکتیویستها، روزنامهنگاران و همه کنشگران تغییر در ایران باید این سند را نه تنها افشاگری دیگری از جنایتهای حکومت که اتفاقی مهم در چارچوب عدالت انتقالی برای ایران بدانند و ارزیابی کنند. مثلا این فایل، بهویژه در پیوند با رکن حقیقت، اطلاعات مهمی درباره کشتارهای دهه شصت، بهخصوص اعدام چپگرایان در شهریور ۱۳۶۷، ارائه میدهد. اطلاعاتی که میتواند برای اجرای سایر ارکان از عدالت گرفته تا تضمین تکرار نشدن به کار بیایند.
چنانکه فرزاد صیفیکاران خبرنگار بیبیسی فارسی، خاطرنشان کرده، پیشتر میدانستیم در مرداد ۱۳۶۷، اعضای سازمان مجاهدین خلق به اتهام «محاربه» و پس از عملیات «فروغ جاویدان» اعدام شدند، اما درباره موج دوم اعدامها در شهریور همان سال که چپگرایان را هدف گرفت، اطلاعات ما محدود و مبهم بود. این فایل با صدای منتظری، پرده از این ابهام برمیدارد. او آشکار میسازد که نیری، که در ۱۴ فروردین امسال درگذشت، با ارسال نامهای به خمینی، حکم جداگانهای برای اعدام کمونیستها دریافت کرد، با این استدلال که اگر مذهبیها اعدام شدهاند، چرا چپها باید مستثنی باشند؟ منتظری با خشم از اعدام کسانی سخن میگوید که یا مشمول عفو شده بودند یا جرمی جز باورهایشان نداشتند و رقم تکاندهنده بیش از ۳۸۰۰ اعدامی را بیان میکند. این سند آشکار میسازد که چپگرایان، از منظر عدالت انتقالی، قربانی نقض سیستماتیک حقوق بشر شدند؛ نه بهخاطر فعالیتهای مسلحانه، بلکه اغلب به اتهام «ارتداد» و براساس پرسشهایی چون «آیا نماز میخوانی؟.»
منتظری همچنین از نقش احمد خمینی، وزارت اطلاعات و حتی خامنهای، که ظاهراً از حکم اولیه بیخبر بود، پرده برمیدارد و شبکه پیچیدهای از قدرت را آشکار میسازد که این فاجعه را امکانپذیر کرد. اینکه این شبکهها چگونه شکل گرفتند و چگونه از دسترس نظارت خارج شدند و چگونه به قول معروف«وقتی خیلی از ما خواب بودیم» کارشان به اینجا رسید که به راحتی درباره نابود کردن آدمها تصمیم گرفتند و حکم صادر کردند از منظر عدالت انتقالی میتواند بسیار مهم و کلیدی باشد. به ویژه اینکه ما میدانیم حذف مخالفان سیاسی توسط حکومت چه از طریق رئیسیها و نیریها و چه از طریق پزشک احمدیها دردی تکراری در تاریخ معاصر ایران است.
در واقع هنگامی که حکومت بهجای سیستمهای نهادینه، بر افراد متکی میشود، وقتی تحقق ارزشها و آرمانهای سیاسی به تصمیمهای یک فرد قدیسسازی شده وابسته میگردد، هنگامی که افراد فراتر از قانون عمل میکنند، و زمانی که فرهنگ سیاسی چنان قدرتی به یک شخص میبخشد که میتواند فرمان مرگ هزاران نفر را صادر کند، فاجعه اجتنابناپذیر میشود. اظهارات منتظری درباره «چندشآور» شدن ولایت فقیه، در واقع هشداری است درباره آنکه تمرکز افراطی قدرت چگونه به نابودی انسانها میانجامد. این فایل ما را به تأمل وامیدارد که در ایران آینده، چه ساختارهایی میتوانند مانع تکرار چنین فجایعی شوند؟ آیا نهادهای مستقل قضایی و نظارت مردمی قادرند جامعه را در برابر قدرت لجامگسیخته محافظت کنند؟ آیا…
رکن بهخاطرسپاری هم ما یادآوری میکند که این رنجها نباید به فراموشی سپرده شوند. این فایل صوتی، سرگذشت زنان و مردانی را بازگو میکند که بهجرم هواداری اعدام شدند، انسانهایی که در گورهای جمعی ناشناس ماندند و خانوادههایی که هنوز پیکر عزیزانشان را ندیدهاند. این سند تاریخی به ما یادآور میشود که باید این حافظه جمعی را حفظ کنیم تا نسلهای آینده دریابند چه سرنوشتی در انتظار کسانی بود که صرفاً بهدلیل داشتن باورهای متفاوت قربانی شدند و…
در نهایت این سند در کنار اسناد دیگر آینهای است که تصویر گذشته را بازتاب میدهد و این پرسش را مطرح میکند که امروز در حال رهسپار شدن به سوی کدام مقصدیم و باید حواسمان به چه چیزهایی باشد.