چگونه ریشههای تاریخی استبداد بر فرهنگ سیاسی ایران تأثیر گذاشتهاند؟
عدالت انتقالی به عنوان فرایندی برای گذار از استبداد ونقض سیستماتیک حقوق بشر، نباید تنها بە رسیدگی به جرايم جمهورى اسلامى محدود شود. احتمالا بيشتر فعالان حقوق بشر تصدیق میکنند میدانیم که اگرتعارف را كنار بگذاريم، مساله نقض حقوق بشر ریشههایی عمیقتر از جمهوری اسلامی دارد که جامعهایران باید با آنها روبرو شود.
نادیده گرفتن این ریشه ها میتواند به تکرار تاریخ،تداوم چرخه خشونت و نقض حقوقى منجر شود كه امروز مورد انتقاد فعالان حقوق بشر است. در تاریخ ایران، استبداد همواره به شكلهاى مختلف وجود داشته است. از حكومتهای مطلقه پادشاهی گرفته تا نظامهای مذهبی و ایدئولوژیک، ساختارهای قدرت در ایران اغلب بر پایه تمرکز قدرت و سرکوب مخالفان استوار بوده است.
این روند تاریخی نه تنها به نقض حقوق بشر دامن زده، بلکه فرهنگ سیاسی جامعه را نیز تحت تأثیر قرار داده است. برای مثال، نهادینه شدن فرهنگ اطاعت محض از قدرت و تضعیف نهادهای مدنی، از پيامدهاى اين ریشەهای تاریخی استبداد است.
چرا پرداختن به اين ريشهها در فرآيند عدالت انتقالی اهمیت دارد؟
زیرا نادیده گرفتن ریشههای تاریخی استبداد، خطر تکرار آن را افزایش میدهد و این دربرابر اهداف یک برنامه عدالت انتقالی نقض غرض است. در واقع همه ارکان عدالت انتقالی، از رکن کشف حقیقت تا اجرای عدالت و جبران خسارت مادی و معنوی، تضمین تکرار نشدن و به خاطرسپاری، در نهایت میخواهند که آینده، تکرار گذشته نباشد. با این دست فرمان اگر تنها به شعار دادن علیه جرایم حقوق بشری جمهوری اسلامی بسنده کنیم و بە ریشههای عمیقتر استبداد در ایران نپردازيم، ممکن است در آینده شاهد بازتولید همان ساختارهای سرکوبگر باشیم.
از طرفی درک عمیق از ریشههای استبداد به ما کمک میكند تا تغییرات نهادی و ساختارى لازم برای جلوگیری از تكرار نقض حقوق بشر را هم شناسايى کنیم. برخورد با ریشههای تاریخی استبداد چالشهای خاص خودش را هم دارد. مثلا يکی از اين چالشها، رویکردهای گزینشی به تاریخ است که متاسفانه جامعه ایران نشان داده استعداد زیادی در این باره دارد. برای غلبه بر این چالش، رویكرد تاریخی به استبداد در عدالت انتقالی باید جامع و غیر گزینشی باشد و به جای تمرکز صرف بر یک دورہ خاص یا یک نوع خاص از نقض حقوق، بايد الگوهای تکرارشوندە استبداد در تاریخ ایران را شناسایی و تحلیل کند.
این رویکرد باید تعادلی میان گذشته و آینده برقرار کند و در عین حال که به شناسایی و تحليل ريشههای تاريخى استبداد میپردازد، در گذشته متوقف نشود.
از طرفی پرداختن به ریشههای تاریخی استبداد در ایران نه تنها به معنای نگاه به گذشته است که به معنای ترسیم مسیری برای آیندەای عادلانەتر و دموكراتیکتر است.
چه راهحلهایی برای ترسیم مسیری به سوی آیندهای عادلانهتر وجود دارد؟
عدالت انتقالی باید با نگاهی جامع به گذشته و درک عمیق ریشههای استبداد، مسیری برای گذار به آیندهای بهتر ترسیم کند. این فرآیند نه تنها به دادخواهی کمک میکند که به ایجاد نهادهای دموکراتیک و پاسخگو نیز یاری میرساند.
برای تحقق این هدف، این رویکرد باید با سایر اركان عدالت انتقالی هماهنگ باشد و نباید به گونهای باشد که مانع تحقق عدالت برای قربانیان نقض حقوق بشر در دوره حاضر شود.
برای اجرایی کردن این رویکرد، میتوان به ایدههای مختلفی فکر کرد. مثلا تشكیل کمیسیونهای تخصصی متشكل از حقوقدانان، مورخان و جامعەشناسان براى مطالعه و تحليل ريشههاى تاريخى استبداد؛ طراحى سازوکارهای نهادی برای جلوگیری از تکرار این الکوها یا ایجاد مراكز مطالعاتى و پزوهشى برای مستندسازى و تحلیل تجربەهای تاریخی.