حق دادخواهی علیه جمهوری اسلامی برای جنگافروزی محفوظ است.
امروز، ایران در آستانه یک بحران جدی و جنگ تمام عیار با اسرائیل قرار دارد. آن هم برخلاف وعدههای پیشین رهبر جمهوری اسلامی مبنی بر اینکه جنگی رخ نخواهد داد. این وضعیت، یادآور تلخ تجربههای گذشته است. در واقع تاریخ معاصر ایران از این جهت سرشار از درسهایی است که به هردلیلی نادیده گرفته شدهاند.
آخرین آن هم جنگ ایران و عراق بود که با شعار «راه قدس از کربلا میگذرد»، هشت سال طول کشید و با پذیرش آتشبس در سال ۱۳۶۷ به پایان رسید. این جنگ، میراثی از ویرانی و درد بر جای گذاشت که تا امروز همراه جامعه ایران است. این امکان وجود داشت که جنگ همان ابتدای دهه شصت تمام شود، اما با این رویکرد که «جنگ نعمت است»، تا چند سال دیگر ادامه پیدا کرد. هنوز آثار فیزیکی این جنگ در شهرهایی مانند خرمشهر و آبادان و همچنین خرابیهای روانی آن در کل جامعه وجود دارد.
در جنگ ایران و عراق، مسئولان تبلیغات جنگ، از جمله کمال خرازی، با شعبدهبازیهای تبلیغاتی، حتی پس از اینکه امکان صلح وجود داشت، به ادامه جنگ دامن زدند. آنها با نامگذاری این نبرد طولانی به عنوان «جنگ تحمیلی» و «دفاع مقدس»، تلاش کردند تا ماهیت واقعی آن را پنهان کنند. اما امروز، در مورد جنگ کنونی با اسرائیل، هیچ شعبدهای نمیتواند این نبرد را مقدس جلوه دهد یا توجیه کند که چرا مردم ایران باید متحمل چنین هزینههای سنگینی شوند. این بار، حقیقت جنگ، بدون پردهپوشی، در برابر چشمان مردم ایران و جهان قرار گرفته است.
از منظر عدالت انتقالی، این وضعیت چند مسئله کلیدی را برجسته میکند. از جمله رکن عدالت در عدالت انتقالی حکم میکند نه تنها رهبر جمهوری اسلامی، بلکه تمامی فرماندهان نظامی و مسئولانی که در طول این سالها بیدلیل بر طبل جنگ کوبیدهاند و کشور را به این نقطه بحرانی رساندهاند، پاسخگو باشند.
مردم ایران به علت ساختار غیردموکراتیک حکومت و تکیه ولایت فقیه بر همه امور حیاتی کشور، سالهاست که از گردونه تصمیم گیریهای کلان کشور خارج شده اند؛ از آغاز جنگ مستقیم فعلی با اسرائیل تا تنشهای طولانی مدت مخرب با کشورهای غربی از جمله آمریکا. حق دسترسی به اطلاعات درباره این تصمیمهای حیاتی که بر زندگی آنها تأثیر میگذارد، باید احیا شود. در واقع این رویکرد استبداد ساختار یافته و قدیمی در ایران است که حق شهروندان برای تصمیم گیری در این امور مهم را به دلایل مختلف نادیده میگیرد.
در حالی که خسارتهای جنگ ایران و عراق هنوز برطرف نشده و حتی تیر و ترکش آن در بعضی مناطق وجود دارد، آغاز یک جنگ جدید، بیعدالتی مضاعفی است که نسلهای آینده را نیز متأثر خواهد کرد. ساختار تصمیمگیری در کشور نیازمند اصلاح اساسی است و دموکراتیزه کردن فرآیندهای تصمیمگیری میتواند مانع از آغاز جنگهایی شود که منافع گروههای خاص را تأمین میکند، نه منافع مردم جامعه را. یادمان بماند که به هیچ بهانهای در ایران آزاد و همه شمول دوباره ریسمان هم تصمیمهای مهم را به فرد نسپاریم و ساختار را طوری بسازیم که هیچ احدی با هیچ بهانه ایدئولوژیک و شخصیت محوری نتواند دسترسی مردم را به تصمیمهای کلان کشور قطع کند.
در پایان باید اشاره کنیم جنگ، همواره قربانیان اصلی خود را از میان مردم عادی میگیرد. به تعبیر حامد فرمند، فعال حقوق کودکان، «هر جنگی، جنگ علیه کودکان است» یعنی کسانی که هیچ نقشی در شعلهور کردن آتش جنگ ندارند. البته دایره قربانیان به مراتب گستردهتر است و در حقیقت، کل جامعه ایران – به جز معدودی که این جنگ قاتق نانشان است – قربانی این وضعیت هستند و حق دادخواهی برای آنها در ایران آزاد و همه شمول محفوظ است.
منبع عکس: رصد روز