راهی برای تضمین عدم تکرار جنایت در ایران پس از گذار
گونهشناسی عاملان و آمران جنایت علیه بشریت راه موثری برای تضمین عدم تکرار جنایت در ایران پس از گذار و در جریان اجرای عدالت انتقالی است.
از منظر جرمشناسی، یکی از عوامل تاثیرگذار در کاهش جرم و فعالیتهای بزهکارانه در یک جامعه، تلاش برای حذف یا دستکم کاهش انگیزه ارتکاب جرم توسط مجرمان است. این انگیزه مجرم است که به عنوان عنصر روانی ارتکاب جرم، او را به ارتکاب یک عمل مجرمانه ترغیب کرده و در نتیجه تلاش برای دستکاری انگیزه و به ویژه حذف یا کاهش آن، میتواند یک عامل تاثیرگذار در کاهش وقوع جرم و جنایت محسوب شود.
این حقیقت جرمشناسانه اما تنها معطوف به جرایم فردی مانند سرقت، تجاوز، قتل، کلاهبرداری یا اختلاس نیست و در ارتکاب جرایم حقوق بشری نیز صادق است. این البته صرفا نه یک ادعا که نتیجه ۳۰ سال تحقیق پروفسور الِت اسمولرز استاد حقوق و جرمشناسی دانشگاه گرونینگن هلند است. او پس از سالها مطالعه عاملان و آمران ارتکاب جنایتهای حقوق بشری به این نتیجه رسیده که عاملان این جنایتها در انگیزه ارتکاب این جرایم با یکدیگر متفاوتاند.
بنا بر یافتههای این پژوهشگر، عاملان جنایتهای جمعی حقوق بشری از نظر نقش، رتبه و انگیزه متفاوتاند. برخی ذاتا به خشونت تمایل دارند و برخی تا پیش از ارتکاب جنایت حقوق بشری، افرادی مطیع قانون بودند. در نتیجه انگیزههای آنان در چرایی مشارکت در نقض حقوق بشر نیز میتواند متفاوت باشد که شامل اطاعت، همنوایی، ایدئولوژی، نفرت، سود مادی، منافع شخصی و ترس است.
به اعتقاد پروفسور اسمولرز، این انگیزهها البته همواره ثابت نبوده و در طول زمان ممکن است تغییر کنند. به عنوان نمونه برای کسانی که به انگیزهای جز باور به یک ایدئولوژی وارد چرخه ارتکاب جنایت جمعی شدهاند، ارتکاب جنایت خود به عاملی برای باورمندی آنها به ایدئولوژی برای توجیه آنچه کردهاند، تبدیل خواهد شد. یافتههای این پژوهشگر در کتابی با عنوان «عاملان جنایت جمعی؛ به طرز وحشتناکی عادی؟» ارائه شده است.
در این کتاب، ۱۴ عامل در گرایش افراد به مشارکت در ارتکاب جنایتهای جمعی حقوق بشری معرفی شدهاند. کسانی که به شدت توسط ایدئولوژی هدایت میشوند، به عنوان «متعصبین»، «جنگجویان مقدس» و «معتقدین حقیقی» و افرادی که به دنبال سود مادی هستند، به عنوان «سودجویان» و «جنایتکاران» شناخته شدهاند. همچنین جنایتکارانی که به دلیل منافع شخصی مانند پیشرفت شغلی دست به جنایت میزنند، «جاهطلبان»، و آنهایی که میخواهند نشان دهند بهترین در کارشان هستند، «جنگجویان فداکار» هستند.
«پیروان» کمتر جاهطلباند و توسط اطاعت هدایت میشوند، در حالی که «انتقامجویان» به دنبال انتقام هستند. برخی بسیار آسیبپذیرند و تحت فشار شدید قرار گرفتهاند، مانند «عاملان سازشکرده»، در حالی که برخی دیگر از یک دوره آموزش اجباری عبور میکنند، مانند «حرفهایها». برخی افراد بسیار عادی هستند، مانند «جاهطلبان»، «جنگجویان فداکار»، «انتقامجویان» و «پیروان»، در حالی که دیگران تمایل به خشونت دارند، مانند «شکارچیان»، «مجنونها» و برخی از «جنایتکاران». در راس این زنجیره نیز «نابغههای جنایتکار» قرار دارند، افرادی مانند هیتلر، استالین، صدام حسین، پل پوت و علی خامنهای. آنها نقش مهمی دارند اما بدون حمایت دیگران نمیتوانند به قدرت برسند.
شناسایی انگیزه عاملان و مشارکتکنندگان در ارتکاب جنایت علیه بشریت و جرایم حقوق بشری اما به خودی خود نه ارزشمند است و نه نقشی در اجرای عدالت و دادخواهی ایفا میکند این گونهشناسی اما آنجایی نقش مهم و کارکرد حیاتی ایفا میکند که میتواند در کاهش مشارکت در ارتکاب این جرایم و جلوگیری از گسترش آن نسبت به دیگر اعضاء و گروههای جامعه موثر وافع شود. چرا که از نگاه جرمشناسی، تلاش برای حذف انگیزه ارتکاب جرم همواره در کاهش گرایش به ارتکاب آن موثر است.
اهمیت گونهشناسی مجرمان جنایتهای حقوق بشری برای جاستیداد نیز به دلیل کارکرد احتمالی آن در کاهش احتمال ارتکاب مجدد این جرایم است. شکی نیست که یکی از ارکان اصلی عدالت انتقالی تضمین عدم تکرار است و از این رو هر آنچه که در جلوگیری از تکرار دوباره سرکوب و خشونت موثر باشد، به موضوع مهمی برای عدالت انتقالی و کارشناسان آن تبدیل میشود.
از این رو میطلبد حقوقدانان، وکلا، پژوهشگران و روزنامهنگاران حقوق بشری ایرانی نیز در کنار جمعآوری اسناد و مدارک مربوط به نقض حقوق بشر در ایرانِ امروز و شناسایی عاملان و آمران نقض حقوق بشر، به موضوع گونهشناسی مرتکبان این جنایتها و انگیزههای احتمالی آنان نیز بپردازند؛ تا زمینه را برای تحقق بهتر رکن تضمین عدم تکرار در ایرانِ پس از گذار فراهم کنند.
منبع عکس: AP