عدالت انتقالی برای ایران

عدالت انتقالی
ارکان عدالت انتقالی؛ پنج رکن رهایی ایران از جنایت و نقض‌حقوق نظام‌مند

چه زمانی می‌توان گفت در جوامعی مانند ایران خط پایانی بر رویه‌های تبعیض‌آمیز و نقض حقوق بشر کشیده شده است؟ آیا اصلاً کشیدن چنین خطی شدنی است؟ آیا تغییر برای همه‌ی جوامع و برای افراد و گروه‌های مختلف یک نمود دارد؟ چه اقداماتی باید صورت‌ گیرد که هم به جنایات

فهرست مطالب

چه زمانی می‌توان گفت در جوامعی مانند ایران خط پایانی بر رویه‌های تبعیض‌آمیز و نقض حقوق بشر کشیده شده است؟ آیا اصلاً کشیدن چنین خطی شدنی است؟ آیا تغییر برای همه‌ی جوامع و برای افراد و گروه‌های مختلف یک نمود دارد؟ چه اقداماتی باید صورت‌ گیرد که هم به جنایات گذشته رسیدگی شود، و هم رویه‌هایی که به وقوع این جنایات منجر شدند تغییر کنند؟‌ چگونه می‌توان هم عدالت در مورد افراد رعایت کرد و هم آسیب‌های قربانیان را تا جای ممکن التیام داد؟ از زاویه عدالت انتقالی چه پاسخی می‌توان به این پرسش‌ها‌ داد؟

آریل دورفمن در کتاب «شکستن طلسم وحشت» از عبور از دیکتاتوری پینوشه و راه‌های مواجهه  با آن گذشته‌ی خشونت‌بار می‌گوید. او به دنبال یافتن پاسخی برای چگونگی این عبور و ایجاد تغییر در جامعه است: «جامعه‌ ما باید با گذشته‌اش روبرو شود، این گذشته را به جلوی چشممان بیاورد و آن را واکاوی کند، حتی اگر این واکاوی باعث وحشت ما شود…. ما باید ترس‌هایمان را نشان دهیم، وحشت قربانیان زخم‌خورده را وارد زندگی‌مان کنیم، مسئولیت  تراژدی‌ای که از سر گذرانده‌ایم  را بشناسیم، بخواهیم که کسانی که بی‌گناهان را کشته‌اند از داشتن مقام دولتی و یا نیروهای مسلح منع شوند؛ و از همه چیز دشوارتر – حداقل برای من- دریابیم که ژنرال پینوشه بخشی از تاریخ ماست، و چیزی عمیق و وحشتناک در ما را نمایندگی می‌کند.. اگر می‌خواهیم کشور متفاوتی داشته باشیم، ضروری‌ترین کاری که باید انجام دهیم بیرون کردن پینوشه از ذهنمان و تبدیل کردن اون به خاطره‌ای وحشتناک است که {هرگز دوباره} باز نمی‌گردد».

این همان اتفاقی است که باید برای جامعه ایران هم بیافتد.

البته نگاهی به تجربه‌ جوامع مختلف نشان می‌دهد که در پاسخ به این سوال‌ها دام‌هایی وجود دارد، که اگر چارچوبی برای در نظر گرفتن اصول و ارزش‌های انسانی وجود نداشته باشد، افتادن در آنها بسیار محتمل است. در پاسخ به تجربیات مشابه، عدالت انتقالی اصول و ارکانی تعریف کرده است تا راهنمای جوامع برای عبور از این دام‌ها باشد و به آنها کمک کند که با رویکردی چندمحوری به جنایات نظام‌مند و گسترده جامعه‌شان رسیدگی کنند. ارکان عدالت انتقالی طبق تعریف سازمان ملل متحد عبارتند از:

  • حقیقت: افشای حقیقت در مورد جنایاتی که اتفاق افتاده از اولین قدم‌های مواجهه با گذشته است. افراد، به خصوص قربانیان، حق دارند حقیقت را در مورد این جنایات بدانند.
  • عدالت: بازخواست افرادی که مسئول جنایات بوده‌اند از مهم‌ترین قدم‌ها برای برقراری عدالت است، که هم به جنایات گذشته رسیدگی می‌کند و هم می‌تواند از وقوع دوباره‌ی آنها در آینده جلوگیری کند.
  • جبران خسارت: عدالت انتقالی به آسیبی که به قربانیان جنایات وارد شده است رسیدگی می‌کند. این رسیدگی می‌تواند اشکال گوناگونی به خود بگیرد؛ از عذرخواهی رسمی تا پرداخت غرامت مالی.
  • تضمین عدم تکرار: ساز و کارهای عدالت انتقالی شرایطی که منجر به وقوع جنایات در گذشته شده است را شناسایی می‌کنند، و در جهت رفع آنها گام برمی‌دارند تا از تکرار این جنایات در آینده جلوگیری کنند.
  • به‌خاطر سپاری: بخاطر سپاری به عنوان پنجمین رکن عدالت انتقالی به رسمیت شناخته شد تا حقایق جنایات به فراموشی سپرده نشوند، قربانیان از یاد نروند و جامعه دوباره وارد چرخه‌ی نقض حقوق نشود.

این ارکان در تمامی جوامع از جمله ایران  برای برپایی ساز و کارهای عدالت انتقالی باید مدنظر قرار گیرند از آن سو بومی‌سازی آنها نباید به اصل‌شان خدشه‌ای وارد کند. در پست‌های آتی درباره معنا و برپایی هریک از این ارکان در بستر جامعه ایران بیشتر  با هم گفتگو خواهیم کرد.

جاستیداد