سالن دادگاه مردمی در لندن پر از جمعیت است. سال ۲۰۱۲. زنی سادهپوش پشت میز شهادت میرود. عکسهای چهار فرزندش را مقابلش میگذارد. چشمانش پر از اشک است. داستان زندگی و مرگ هر یک را بازگو میکند. او ننه عصمت (وطن پرست) است. مادری از جهرم. یازده عزیزش را در اعدامهای گسترده دهه ۶۰ از دست داده.
پیام اخوان، از برگزارکنندگان دادگاه، آن لحظه را به یاد میآورد: «خیلی ساده صحبت میکردند. لحظه بسیار دردناکی بود. اما همزمان زیبا بود. قدرت انسانیت مشترک در اتاق موج میزد. فراتر از اختلافهای مذهبی و قومی و سیاسی.»
ننه عصمت درد عمیقی دارد. با این حال، نماد استقامت و امید است. شجاعتش در روایتگری ستودنی است. او سنگ بنای حقیقتیابی در عدالت انتقالی شده. سادگی و صداقت کلامش، اعتبار روایتش را دو چندان میکند.
سعید دهقان، وکیل و فعال حقوق بشر، از نگاه عمیق ننه عصمت میگوید. پس از محکومیت حمید نوری در استکهلم، بحث تبادل او با احمدرضا جلالی پیش آمد. جلالی را جمهوری اسلامی برای فشار به سوئد به اعدام محکوم کرده. ننه عصمت میگوید: «مهم نیست نوری آزاد شود. مهم این است که جلالی اعدام نشود. حتی اگر نوری برگردد، ما پیروزیم.»
نگاه ننه عصمت عمیق است؛ فراتر از انتقام یا بخشش توخالی. او عدالت را به شکل انسانی میفهمد نه تنها به عنوان یک فرایند خشک حقوقی یا یک گُذشت بدون تامل که تکرار جنایت را ممکن می کند. این همان درکی است که عدالت انتقالی نیاز دارد، تا ایران را از چرخه خشونت بیرون بیاورد، تا زخمهای جمعی را التیام دهد؛ بدون آنکه عدالت قربانی شود یا خشونت با خشونت پاسخ داده شود.
ننه عصمت همیشه حاضر است. در رویدادها شهادت میدهد. یاد قربانیان را زنده نگه میدارد. این کارش مهم است. هم برای یادبودها، هم برای جامعه. ما را وادار میکند با گذشته روبرو شویم. از خود بپرسیم در آن روزهای سیاه چه کردیم. چه باید میکردیم که نکردیم.
او نشان میدهد چطور میشود فراتر رفت. از درد شخصی. از مرزهای قومی و مذهبی و سیاسی. این همان چیزی است که جامعه ایران نیاز دارد. برای التیام زخمهای گذشته.
داستان ننه عصمت یادآور میشود که عدالت انتقالی پیچیده است. چندوجهی است. ما به صداهایی مثل او نیاز داریم. صداهایی که با وجود درد شخصی، راه بهبود جمعی را نشان میدهند.
جامعه ایران در راه دشوار عدالت انتقالی، به قهرمانانی مثل ننه عصمت نیاز دارد. آنها با صبر، شجاعت و انسانیت خود به الگوهایی تبدیل میشوند که نشان میدهند چگونه میتوان از تجربیات دردناک شخصی (که واقعاً درک عمق آن برای ما دشوار است) پلی به سوی عدالت و بهبود جمعی ساخت.