آتنا دائمی می گوید عدالت انتقالی راهی به سوی التیام جمعی است
در دنیایی که عدالت گاه یا شاید بیشتر مواقع به فراموشی سپرده میشود، صدای کسانی که تجربه زیسته از بیعدالتی دارند، اهمیتی دوچندان مییابد. آتنا دائمی، فعال حقوق بشر با تجربه زیسته در زندانهای جمهوری اسلامی، در تاریخ ۸ سپتامبر سال گذشته در حاشیه نمایش فیلم «هفت روز» در جشنواره فیلم تورنتو، دیدگاههای عمیقی درباره عدالت انتقالی مطرح کرد.
فیلم «هفت روز» ساخته علی صمدی احدی، فیلمساز ایرانی-آلمانی، داستان مریم پرتو، فعال حقوق بشر و زندانی سیاسی ایرانی را روایت میکند. مریم در مرخصی درمانی هفتروزه خود از زندان، با انتخابی دشوار روبرو میشود: ماندن در ایران برای گذراندن دوره درمانی و بازگشت به زندان، یا ترک کشور و پایان دادن به دوری ششساله از خانوادهاش…
دائمی، با نگاهی عمیق به این فیلم، پنج جنبه کلیدی از عدالت انتقالی را برجسته میکند که هر کدام، پنجرهای به سوی درک جامعتر این مفهوم میگشاید:
یادآوری و تکرار حقیقت
در نگاه دائمی، عدالت انتقالی با حافظه جمعی پیوندی ناگسستنی دارد. او تأکید میکند که این فرآیند به نمایش حقیقت کمک کرده و مانع فراموشی وقایع تلخ زندانها و جامعه میشود.
پیشگیری از تکرار فجایع
با گذر از گذشته به آینده، دائمی بر نقش پیشگیرانه عدالت انتقالی تمرکز میکند. او معتقد است آثار هنری مانند «هفت روز» میتوانند جامعه را در برابر تکرار فجایع گذشته واکسینه کنند.
به رسمیت شناختن رنج قربانیان
در این مسیر، دائمی توجه ما را به سمت قربانیان، بهویژه کودکان، جلب میکند. او بر اهمیت پذیرش احساسات آنها، بدون سرکوب، و کمک به آنها برای حرکت در مسیر بهبودی تأکید دارد.
نقش هنر در فرآیند عدالت انتقالی
دائمی هنر را پلی میان گذشته و آینده میداند. از نظر او، هنر ابزاری قدرتمند برای یادآوری، بزرگداشت و پرداختن به موضوعات پیچیده عدالت انتقالی است.
توجه به جزئیات زندگی زندانیان و خانوادههایشان
در پایان، دائمی ما را به ورای تیترهای خبری میبرد. او با اشاره به تجربههای شخصی و داستانهای دردناک مادرانی که فرزندانشان را در زندان بزرگ کردهاند، بر اهمیت درک عمیق این تجربهها تأکید میکند.
در جمعبندی، دائمی تصویری جامع و چندبعدی از عدالت انتقالی ارائه میدهد که فراتر از مفاهیم سنتی مجازات و قصاص است. او با تأکید بر نقش هنر، اهمیت روایت حقیقت، و توجه به رنج قربانیان و خانوادههایشان، عدالت انتقالی را به مثابه مسیری برای التیام جمعی ترسیم میکند. این نگاه عدالت انتقالی را از حوزه صرفاً حقوقی فراتر برده و آن را به عنوان ابزاری برای بازسازی روح جمعی جامعه و ساختن آیندهای عاری از تکرار تلخیهای گذشته معرفی میکند.