عدالت انتقالی برای ایران

نگاهی دیگر به نقش روزنامه‌نگاران در عدالت انتقالی تعیین مرز بین فراموشی و عدالت!
نگاهی دیگر به نقش روزنامه‌نگاران در عدالت انتقالی؛ تعیین مرز بین فراموشی و عدالت!  

تعیین مرز بین فراموشی و عدالت وقتی صحبت از عدالت انتقالی می‌شود، در ذهن بسیاری که تصویر کامل و دقیقی از این فرایند ندارند، تصویر قضات، دادگاه‌ها و سیاستمداران نقش می‌بندد. اما واقعیت این است که این افراد با نقش‌هایی که دارند تنها بخشی از آن چیزی هستند که در

فهرست مطالب
تعیین مرز بین فراموشی و عدالت

وقتی صحبت از عدالت انتقالی می‌شود، در ذهن بسیاری که تصویر کامل و دقیقی از این فرایند ندارند، تصویر قضات، دادگاه‌ها و سیاستمداران نقش می‌بندد. اما واقعیت این است که این افراد با نقش‌هایی که دارند تنها بخشی از آن چیزی هستند که در عدالت انتقالی اتفاق می‌افتد. در چند پست سعی می‌کنیم به نقش گروه‌های دیگر هم اشاره کنیم. در این پست به روزنامه‌نگاران می‌پردازیم. 

روزنامه‌نگاران در این میدان، فراتر از گزارشگرانی خنثی عمل می‌کنند. آن‌ها با قدرت انتخاب و برجسته‌سازی، موتور محرک تحولات اجتماعی هستند. شاید شنیده باشید که مک‌کامبز و شاو در «نظریه تعیین دستور کار» یا همان «برجسته سازی» می‌گویند رسانه‌ها شاید به ما نگویند چطور فکر کنیم، اما قطعاً تعیین می‌کنند درباره چه چیزی فکر کنیم. و این دقیقاً همان اهرمی است که روزنامه‌نگاران در مسیر عدالت انتقالی می‌توانند به کار بگیرند. 

تصور کنید در آفریقای جنوبی، بدون دوربین‌های خبرنگاران، بدون میکروفن‌های رسانه‌ها، بدون صفحه‌های روزنامه‌ها، صدای هزاران قربانی آپارتاید کجا می‌رفت و شنیده می‌شد؟ روزنامه‌نگاران با انعکاس این صداها، روایتی که سال‌ها سرکوب شده بود را به متن گفتگوی جامعه آوردند. آن‌ها آنچه را هابرماس «فضای عمومی» می‌نامد شکل و گسترش دادند؛ جایی که حقیقت نقض حقوق می‌توانست بدون ترس بیان شود. 

در بوسنی، یک روزنامه‌نگار به نام روی گاتمن با افشای کمپ‌های مرگ، چرخ تاریخ را چرخاند. او با گزارش‌هایش فقط خبر نرساند که دنیا را وادار به واکنش کرد. در نهایت هم دادگاه بین‌المللی جنایت جنگی یوگسلاوی شکل گرفت. این همان قدرت «دروازه‌بانی خبر» است – اینکه روزنامه‌نگار با انتخاب‌هایش، می‌تواند مرز بین فراموشی و عدالت را تعیین کند. 

رسانه‌ها و حافظه جمعی

رسانه‌ها حافظه جمعی جامعه را هم شکل می‌دهند. در دنیایی که برخی قدرت‌ها تلاش می‌کنند روایت‌های ساختگی را جایگزین واقعیت کنند (همان که این روزها به آن «روایت‌های جایگزین» یا «حقایق جایگزین» می‌گویند – یعنی دروغ‌هایی که با تکرار مداوم، شکل حقیقت به خود می‌گیرند)، آرشیوهای خبری همچون سندی انکارناپذیر عمل می‌کنند. 

ناتاشا کاندیچ، روزنامه‌نگار صرب، نمونه‌ای درخشان است. او در سال ۱۹۹۲ مرکز حقوق بشردوستانه را در بلگراد تأسیس کرد و با خطر جانی، صدها مصاحبه با قربانیان و شاهدان جنایت‌های جنگی در یوگسلاوی سابق انجام داد. کاندیچ در زمانی که سیاستمداران منطقه سعی داشتند نسل‌کشی را انکار کنند، شجاعانه ایستاد. 

البته این مسیر نقش آفرینی روزنامه نگاران در عدالت انتقالی با خون نوشته شده است. آنا پولیتکوفسکایا، روزنامه‌نگار روسی، جانش را سر گزارش‌های چچن گذاشت. چرا؟ چون روزنامه‌نگاری در بستر عدالت انتقالی، رویارویی مستقیم با قدرت است و

عدالت در دفتر خبرنگاران اتفاق می‌افتد

در نهایت تصور رایج اما غلطی وجود دارد که عدالت در دادگاه‌ها اتفاق می‌افتد، اما حقیقت آن است که پیش از رسیدن به سالن دادگاه، عدالت در دفتر خبرنگاران، در مصاحبه‌های آن‌ها و حالا در توییت‌ها و پست‌های آن‌ها شکل می‌گیرد. بدون روزنامه‌نگارانی که جرأت می‌کنند حقیقت را برجسته کنند، بسیاری از جنایت‌ها هرگز پای میز محاکمه نمی‌رسند. 

در پست‌های بعدی به نقش گروه‌های دیگر در عدالت انتقالی خواهیم پرداخت. اما در این میان، نظر شما چیست؟ آیا تا به حال به تأثیر یک گزارش خبری در مسیر عدالت فکر کرده‌اید؟ 

عکس: Jared Rodriguez / Truthout

 جاستیداد