«بعید است دوباره اینجا به روز بشود. قلبی نمانده است که سخن بگوید. ممکن است در رسانهها گفتگوهایی
بشنوید یا نامههایی را بخوانید که با خواست عدالت و دادخواهی خواهد بود. من با دو تیر خلاصی که خوردهام میروم تا زندگی ملالآورِ پیشین را به جایی برسانم.»
«آن فرزانه آرام و بی صدا و صبور را آن شب ، توی گورستان عرفانیه کنار عرفان گذاشتم. آن شب یک فرزانه دیگر متولد شد. یکی که میخواست فرزانگی را توی دهه چهل زندگیاش تجربه کند. من فرزانه برزهکار جدیدی هستم که ۱۵ ماه است دلم برای اینکه آن شب فریاد نزدم میسوزد. دلم برای اینکه گور پسرم را آن شب نشکافتم، میسوزد. دلم برای آن فرزانه که حتی اختیار نداشت تا جلوی آمپولهای آرامبخش را بگیرد، میسوزد.»
جمله اول را حامد اسماعیلیون چند ماهی پس از کشته شدن همسر و دخترش در پرواز پی اس ۷۵۲ اوکراین نوشت. جمله دوم را فرزانه برزهکار، مادر عرفان رضایی نوایی پس از کشته شدن فرزندش در جنبش زن، زندگی، آزادی و از پس رنج، دگرگونی همهچیز و یک سوگ بیانتها. این جملهها، تنها بخشی از زخمهای بزرگ بازماندگان نقض حقوق بشر توسط جمهوری اسلامی ایران را توصیف میکند. در کشوری مانند ایران، که حقوق بشر در سطوح مختلف طبقاتی، جنسیتی، اتنیکی، مذهبی و زبانی به شکل گستردهای نقض میشود، اکثریت مردم—نه فقط بازماندگان و قربانیان این جنایتها، بل حتی شاهدان این جنایتها و شنوندگان روایت آنها —تروما را تجربه میکنند.
در سالهای اخیر مشاهده این رنجها از سوی جامعه به همدلی در سطوح گسترده با بازماندگان منجر شده است. اما گاه پیش آمده که با ورود یکی از آسیب دیدگان یا بازماندگان قربانی به عرصه افکار عمومی برای دادخواهی این همدلیها در برابر تخریبها و هجمهها کمرنگ شده است. نمونهها زیاد است؛ از برخوردهای سایبریهای داخلی و خارجی با چهرههای دادخواه انجمن پرواز پی اس ۷۵۲ تا خانوادههای پویا بختیاری، نیکا شاکرمی و برخی زندانیان حقوق بشری از جمله نرگس محمدی و نسرین ستوده. این تخریبها نه تنها در مسیر دادخواهی و عدالتجویی اختلال ایجاد میکنند که به روح و روان این افراد و همچنین همه کسانی که دادخواهی را دنبال می کنند، آسیب میزند؛ آسیبی که خودش به یک موضوع مهم در عدالت انتقالی در جهان تبدیل شده است.
در خوانشهای تازهتر از عدالت انتقالی، رویکردی وجود دارد که به دنبال چاره جویی برای این آسیبهاست. این رویکرد بر سلامت روان و حمایت روانی-اجتماعی آسیب دیدگان، قربانیان و خانوادههایشان تمرکز دارد و تلاش میکند جامعه را هم نسبت به این آسیبها آگاهی سازد.
در این رویکرد گام نخست این است که همه بدانیم رنج شهروندان، آسیبدیدگان، فعالان و بازماندگان هولناک و عمیقتر از رنجهای ناشی از بلایای طبیعی است چرا که ناشی از خشونت و سرکوب است. نباید از بازماندگان انتظار داشت که قهرمانانی بیاشتباه و خستگیناپذیر باشند. رنج آنها واقعی و ناشی از یک تجربه زیسته است و باید به آن رسیدگی شود، تا بتوانند در مسیر دادخواهی با توان بیشتری جلو بروند. افراد و گروههای مسئول در عدالت انتقالی باید این رنج را در نظر بگیرند و به بهبودش کمک کنند. آنهاباید هر ترومایی را در دل زمینه اتنیکی، زبانی، دینی، مذهبی و جنسیتیاش بفهمند و در اجرای رکن به رکن عدالت انتقالی آنها را لحاظ کنند. این تلاشها برای بازگرداندن سلامت روانی به افراد و و جلوگیری از بازتولید خشونت مهم است.
در رویکرد سلامت روان و حمایت روانی-اجتماعی در عدالت انتقالی، بهبودی تنها یک هدف نیست؛ مسیری برای بهبود حال اعضای جامعه هم هست. با این پیش فرض مهم که اگر افراد سلامت روانی داشته باشند، میتوانند حضوری مثبت تری در عدالت انتقالی داشته باشند.
این را هم به یاد داشته باشیم دادخواهان بسیاری هستند که روند این ترمیم را طی کردهاند و در سالهای اخیر تکیهگاه دیگر دادخواهان شدهاند. رویکرد عدالت انتقالی اما به این بسنده نخواهد کرد، چرا که به دنبال بازگشت به زندگی از دریچه اجرای عدالت است. به عبارت دیگر در کنار هم و به دور از خشونت،و به رسمیت شناختن تروماها و زخمها، میتواند در حرکت ما به سمت عدالت و آزادی و بازگشت به زندگی موثر باشد.
بیایید اینطور نگاه کنیم هر کس که در این سالها هر کس چشمی، جانی، عزیزی را از دست داده یا حقی از او نقض شده، برای آزادی و زندگی بوده است. عدالت انتقالی نیز به دنبال التیام و بهبود وضعیت بازماندگان با هدف زندگی دوباره است. این رویکرد، با تمرکز بر سلامت روان و حمایت اجتماعی، تلاش میکند تا زخمهای عمیق جامعه را التیام بخشد. عدالت انتقالی با ارائه راهکارهای جامع، به بازسازی اعتماد در جامعه کمک میکند و احترام و کرامت انسانی را به روابط اجتماعی بازمیگرداند.
هدف نهایی، ایجاد بستری برای روابط سالم و دموکراتیک است که در آن، جامعه دادخواه و آزادیخواه بتواند به سوی آیندهای بهتر حرکت کند. این چیزی است که همه ما میخواهیم!
منبع عکس: صفحه اینستاگرام حامد اسماعیلیون