در مسیر گذار به دموکراسی، جامعه ایران با چالشهایی روبروست که یکی از مهمترین آنها چگونگی مواجهه با میراث نقض حقوق بشر در دوران حکومتهای استبدادی است. عدالت انتقالی، مفهوم و چهارچوبی است که به این چالش میپردازد و راهکارهایی برای حرکت به سوی یک جامعه دموکراتیک و عادلانه ارائه میدهد.
همانطور که در پستهای مختلف جاستیداد اشاره کردهایم، عدالت انتقالی دارای پنج رکن اساسی است: کشف حقیقت، اجرای عدالت، جبران خسارت، بازسازی ساختارها و نهادها برای جلوگیری از تکرار جنایت و نقض حقوق و به خاطرسپاری. با این حال، خوانشهای متفاوتی از این مفهوم و ارکان آن ممکن است وجود داشته باشد. در میان در جریان اپوزیسیون هم برخی ممکن است با رویکرد آشتی و انسجام اجتماعی به عدالت انتقالی نگاه کنند، درحالیکه عدهای دیگر بر اجرای عدالت و مواجهه جدی با جنایتها و نقض گسترده حقوق بشر توسط جمهوری اسلامی تأکید داشته باشند.
برای درک بهتر این موضوع و یافتن پاسخی به این پرسش که کدام رویکرد برای استقرار دموکراسی در ایران مؤثرتر است، میتوانیم به تجربه دو کشور برزیل و آرژانتین نگاه کنیم. هر دو کشور سابقه حکومت نظامی و نقض گسترده حقوق بشر را در تاریخ معاصر خود دارند، اما رویکردهای متفاوتی را در اجرای عدالت انتقالی برگزیدند.
مقالهای با عنوان «اقتدارگرایی، حقوق بشر، و دموکراتیزاسیون مجدد:
تحلیل تطبیقی عدالت انتقالی در برزیل و آرژانتین» به بررسی این دو تجربه متفاوت میپردازد. این مقاله روند عدالت انتقالی در این دو کشور پس از دوران دیکتاتوری نظامی (برزیل 1964-85 و آرژانتین 1976-83) را مورد مطالعه قرار میدهد.
بر اساس برداشتی که از این مقاله داریم، برزیل پس از پایان دیکتاتوری نظامی در سال 1985، رویکردی مبتنی بر عفو و آشتی را در پیش گرفت و قانون عفو عمومی را تصویب کرد که هم شامل مخالفان سیاسی و هم مقامهای حکومت نظامی میشد. هدف یا توجیه نیز حفظ ثبات سیاسی و جلوگیری از تنشهای اجتماعی بود. این رویکرد اما به زعم برخی باعث رسیدگی نشدن کامل به جنایتهای گذشته و در نتیجه شکل نگرفتن یک دموکراسی قوی و پایدار در برزیل شد.
در مقابل، آرژانتین پس از سقوط حکومت نظامی در سال 1983، رویکردی متفاوت را برگزید. این کشور کمیسیون ملی ناپدیدشدگان را تشکیل داد و به طور جدی تر از برزیل به بررسی جنایتهای دوران دیکتاتوری پرداخت. آرژانتین همچنین محاکمههایی را علیه مقامهای نظامی سابق برگزار کرد و تلاش شد تا حقیقت آشکار و عدالت اجرا شود. این رویکرد، اگرچه در کوتاه مدت با چالشهایی همراه بود، اما در نهایت به تقویت نهادهای دموکراتیک و حاکمیت قانون در آرژانتین کمک کرد.
تجربه این دو کشور، بدون آنکه بخواهیم آنها را آرمانیسازی کنیم یا بگوییم یکی دقیقاً در ایران قابل اجراست، نشان میدهد که رویکرد آرژانتین در اجرای عدالت انتقالی، با وجود دشواریهای اولیه، نتایج پایدارتری در استقرار دموکراسی به همراه داشته است. تأکید بر حقیقتیابی، پاسخگویی و اجرای عدالت در آرژانتین منجر به ایجاد یک جامعه دموکراتیکتر شده است.
برای ایران که با چالشهای مشابهی روبروست، تجربه آرژانتین در مواجهه با گذشته شاید بتواند الگوی مناسبتری باشد. این رویکرد میتواند به بازسازی اعتماد عمومی، تقویت نهادهای دموکراتیک و ایجاد فرهنگ پاسخگویی در جامعه ایران کمک کند. البته باید توجه داشت که هر جامعهای شرایط خاص خود را دارد و الگوی آرژانتین نیز لزوماً خط به خط قابل استفاده در ایران نیست.
در نهایت، آنچه تجربه آرژانتین به ما میآموزد این است که مواجهه صادقانه و جدی با گذشته، اگرچه ممکن است در کوتاه مدت دشوار باشد، اما در بلندمدت احتمالا به ساخت یک جامعه دموکراتیکتر کمک کند.
نظر شما درباره این موضوع چیست؟
شرح تصویر:
بنای یادبود «شکنجه دوباره هرگز » (Monumento Tortura Nunca Mais)
در شهر رسیف، برزیل، که به یاد قربانیان سرکوب سیاسی در دوران دیکتاتوری نظامی برزیل (۱۹۶۴-۱۹۸۵) ساخته شده است.
منبع:ویکیپدیا