جامعه کوئیر ایران با چالشها و نقض حقوق عمیق و سیستماتیکی روبروست که شاید با شرایط کمتر گروه تحت ستم دیگری قابل مقایسه باشد از جمله اینکه خود حکومت و قانونهای آن زمینهساز تبعیض علیه این بخش از جامعه است که به خشونت و حتی قتل آنها هم منجر میشود. برای وخامت اوضاع نقض حقوق افراد کوئیر در ایران فقط کافیست به این یک مورد توجه کنید که بند ۲ ماده ۸ لایه معروف به حجاب و عفاف در دولت ابراهیم رئیسی، رسانههای حکومتی را موظف به تولید محتوا و مقابله با افراد کوئیر میکند.
یا مثلا در سیستم قضایی جمهوری اسلامی، قضاتی مانند «عباس قادری» رئیس سابق شعبه ۴۵ مجتمع ویژه امور خانواده در تهران، شهرتشان را از صدور احکام ظالمانه علیه جامعه کوئیر و به عبارت دیگرکوئیرستیزی به دست آوردهاند.
از همه مهمتر اینکه قانون اساسی جمهوری اسلامی بر پایه دوگانه مرد-زن بنا شده و فارغ از اینکه ذیل همین قانون چه نقض حقوق و جنایتهایی علیه زنان صورت میگیرد اما فرد کوئیر اصلا به رسمیت شناخته نمیشود.
به همین دلیل است که حتی اصلاح طلبی مانند مسعود پزشکیان در تبلیغات انتخاباتی و برای تصاحب رای زنان چند کلمهای برای دلخوشی آنها از حق و حقوقشان میگوید اما برای جامعه کوئیر…
از طرف دیگر تبعیضها و نقض حقوق علیه افراد کوئیر در سطوح مختلف زندگی، از جمله حقوق اجتماعی و مدنی، سلامت، آموزش و اشتغال اعمال میشود. از این رو این بخش از جامعه را در شرایط خاصی قرار میدهد.
در چنین شرایطی افراد جامعه کوئیر حق دارند این پرسش را مطرح کنند که عدالت انتقالی چه فایدهای برای آنها خواهد داشت یا به عبارت دیگر عدالت انتقالی چگونه باید در ایران اجرا شود که این افراد با آن همراهی کنند و خودشان را بخشی از آن بدانند؟
اگر عدالت انتقالی را چارچوبی برای رسیدگی به نقض حقوق و جنایتهای انجام شده در گذشته و ایجاد تغییرات قانونی و نهادی برای جلوگیری از تکرار آنها در آینده بدانیم، میتوانیم با تمرکز بر پنج رکن اصلی آن یعنی حقیقت، اجرای عدالت، جبران خسارت، اصلاحات نهادی و قانونی برای تضمین عدم تکرار و همچنین به خاطر سپاری، بگوییم که عدالت انتقالی برای جامعه کوئیر ایران دارای مزایایی از قبیل زیر است:
شناسایی و مستندسازی نقض حقوق بر پایه رکن حقیقت: عدالت انتقالی به جمعآوری اطلاعات و مستندسازی موارد نقض حقوق افراد کوئیر در ایران از جمله خشونت، تبعیض، بازداشتهای خودسرانه، محرومیت از حقوق اساسی و قتل آنها کمک میکند.
این امر میتواند به افزایش آگاهی عمومی از وضعیت اسفبار این بخش از جامعه ایران و همچنین به چالش کشیدن هنجارهای غلط و ایجاد زمینه برای تغییرهای جدی منجر شود.
ایجاد فضای گفتگو: عدالت انتقالی زمینهای برای گفتگوها و همکاریهای مشترک میان جامعه کوئیر و سایر گروههای تحت ستم باشد. این گفتگوها و همکاریها میتواند یک جبهه مشترک قوی برای دفاع از حقوق جامعه کوئیر ایجاد کند.
اصلاح قانون و سیاستهای تبعیضآمیز: عدالت انتقالی در ایران آزاد باید به شناسایی و اصلاح قوانین و سیاستهایی که به طور مستقیم یا غیرمستقیم حقوق افراد کوئیر را نقض میکنند، بپردازد. این امر میتواند شامل قوانینی باشد که روابط همجنسگرایانه را جرم میدانند، افراد را به دلیل هویت جنسی یا گرایش جنسی مورد تبعیض قرار میدهند یا همانطور که در ابتدای این پست اشاره کردیم دسترسی به خدمات بهداشتی، آموزشی و شغلی را برای آنها محدود میکنند.
حمایت از قربانیان و بازماندگان: عدالت انتقالی راهکارهایی برای جبران خسارت و حمایت از افرادی که در اثر تبعیض و خشونت آسیب دیدهاند، ارائه میدهد. این حمایتها میتواند شامل خدمات روانشناختی، حقوقی، مددکاری اجتماعی و انواع جبران خسارت آسیبها باشد.
پیشگیری از تکرار نقض حقوق بشر: عدالت انتقالی با اصلاح قانون و نهادها، ترویج آموزش حقوق بشر و ارتقای فرهنگ پاسخگویی، به دنبال ایجاد ضمانتهایی برایعدم تکرار نقض حقوق افراد کوئیر در آینده ایران خواهد بود.
در نهایت عدالت انتقالی برای جامعه کوئیر ایران تنها یک آرمان نیست که ضرورتی حیاتی برای ساختن آیندهای عادلانه و پایان دادن به نقض حقوقشان است. این مسیر بیشک با چالشهایی روبرو خواهد بود؛ از مخالفت گروههای سنتی گرفته تا حتی مقاومت نیروهای تحولخواه و ترس جامعه کوئیر از مشارکت فعال در عدالت انتقالی به دلیل تهدیدهای احتمالی.
با وجود همه این چالشها اما حمایت سازمانهای غیردولتی، فعالان حقوق بشر و همچنین سایر گروههای تحت ستم از حقوق افراد کوئیر میتواند نقش مهمی در پیشبرد عدالت انتقالی به شکل همه شمول داشته باشد.
فراموش نکنیم عدالت برای یک گروه، عدالت برای همه است و آزادی هر فرد، به آزادی همه ما گره خورده است.