عدالت انتقالی برای ایران

عدالت اتقالی
ظرفیت‌های عدالت انتقالی؛ «چالش ترامپ برای دموکراسی از دیدگاه عدالت انتقالی»

اگرچه عدالت انتقالی عمدتا به عنوان ابزاری برای مقابله با اشتباهات و جنایت‌های رژیم‌های سرکوبگر پیشین پس از تغییرات بزرگ سیاسی شناخته می‌شود، اما این روند ظرفیت لازم برای استفاده در شرایط بدون خشونت جمعی و تغییر رژیم را نیز دارد. این ماهیت آن چیزی است که «جاناتان هفتز» نویسنده

فهرست مطالب

اگرچه عدالت انتقالی عمدتا به عنوان ابزاری برای مقابله با اشتباهات و جنایت‌های رژیم‌های سرکوبگر پیشین پس از تغییرات بزرگ سیاسی شناخته می‌شود، اما این روند ظرفیت لازم برای استفاده در شرایط بدون خشونت جمعی و تغییر رژیم را نیز دارد.

این ماهیت آن چیزی است که «جاناتان هفتز» نویسنده مطلب «چالش ترامپ برای دموکراسی از دیدگاه عدالت انتقالی» در وب سایت “Just Security” سعی بر بیان آن دارد: اینکه عدالت انتقالی تنها معطوف به گذار از یک نظام سیاسی ناقض حقوق بشر به یک نظام سیاسی همسو و مبتنی بر اصول و آموزه‌های حقوق بشری نیست و این ابزار، ظرفیت‌های بسیار بیشتری در تقویت اصول اساسی دموکراسی، صلح و آشتی، حق بر دانستن حقیقت و به ویژه اجرای عدالت دارد.

اما این ادعا صرفا یک ‌استفاده از عدالت انتقالی برای اهداف سیاسی نیست و استدلال‌های قوی و قابل قبولی دارد. نویسنده مقاله مشخصا با اشاره به ظرفیت‌های عدالت انتقالی در حل و فصل اختلافات کلان سیاسی – اجتماعی و به ویژه کشف و افشاء حقیقت، آن را ابزار مناسبی برای حل اختلافات سیاسی – اجتماعی به جا مانده از انتخابات ۲۰۲۰ آمریکا می‌داند. به گفته او این اختلافات، نه تنها با گذشت زمان رفع نشده، بلکه افزایش پیدا کرده و جامعه را به شکل معناداری به نزاع بر سر آن وا داشته است.

به اعتقاد نویسنده، ظرفیت بومی سازی و استفاده محلی و متناسب با نیاز از عدالت انتقالی، این فایده را دارد که هر جامعه و کشوری می‌تواند به تناسب نیاز خود، بر روی بخشی از آن تمرکز کرده و تنها از یک یا چند رکن و مکانیزم آن استفاده کند؛ مانند آرژانتین و سیرالئون که در دوران عدالت انتقالی از ظرفیت اجرای عدالت به ویژه پیگردهای قضایی مقامات حکومت سابق و اصلاحات نهادی بهره بردند، اما آفریقای جنوبی بیشتر بر فرآیند حق بر حقیقت و جبران خسارت قربانیان نقض حقوق بشر تمرکز کرد.

البته نویسنده این مقاله، از صرف تلاش برای معرفی و بیان ظرفیت‌های احتمالی عدالت انتقالی برای بهبود وضعیت منازعه فعلی در جامعه آمریکا فراتر رفته، و در عمل مثال هایی از اقدامات عملی که هم اکنون در آمریکا در حال اجرا است و مشخصا می‌تواند به عنوان مکانیزمی از عدالت انتقالی شناخته شود ارائه می‌کند. او تلاش‌های اخیر در چند ایالت آمریکا در راستای رد صلاحیت دونالد ترامپ با استناد به مشارکت در «شورش یا قیام» علیه ایالات متحده موضوع متمم چهارم قانون اساسی آمریکا را نوعی از اصلاح نهادی موجود در عدالت انتقالی با هدف جلوگیری از بازگشت مقاماتی که در خشونت، آشوب و اقتدارگرایی نقش داشته‌اند، دانسته است.

همچنین به اعتقاد نویسنده این مقاله، پرونده‌های اخیر دونالد ترامپ در دادگاه فدرال و ایالتی خود نشانی از مکانیزم تعقیب کیفری در عدالت انتقالی است. مکانیزمی که مشخصا برآمده از رکن اجرای عدالت است و یک ویژگی کلیدی در عدالت انتقالی محسوب می‌شود، که می‌تواند با فرهنگ «مصونیت سیاسی» مقابله کرده و افرادی را که در تضعیف فرایندها، ارزش‌ها و اصول دموکراتیک نقش داشته‌اند به پاسخگویی وادار کند.

در این میان اساسا فارغ از نوع نگاه انتقادی نویسنده به دونالد ترامپ و فعالیت‌ها و عملکرد او، آنچه برای جاستیداد از اهمیت برخوردار است، تلاش نویسنده برای یافتن راه حل متناسب با جامعه و فضای سیاسی – اجتماعی آمریکا جهت حل و فصل منازعه و کشمکش با استفاده از ظرفیت‌های گسترده عدالت انتقالی است. تلاشی که مشخصا با قید نمونه‌ها و کارایی مکانیزم‌های عدالت انتقالی، به نظر می‌رسد نتیجه بخش است.

از سوی دیگر از آنجا که عموما استفاده از عدالت انتقالی برای خنثی سازی منازعه و خشونت پس از رژیم‌های سرکوبگر و مستبد معطوف بوده، این جنبه جدید از عدالت انتقالی، ظرفیت‌های بیشتری از این مکانیزم حقوق بشری و عدالت محور را برجسته کرده و در نتیجه روش‌های استفاده از آن را بهبود بخشیده و همزمان ضرورت افزایش آگاهی عمومی نسبت به عدالت انتقالی، مکانیزم‌ها و ظرفیت‌های آن را برای همه شهروندان و به ویژه روزنامه‌نگاران ایرانی و دیگر کنشگران افزایش دهد.

جاستیداد