عدالت انتقالی برای ایران

ایران اینترنشنال
صحبتی دوستانه با ایران اینترنشنال؛ روی موج خشونت یا  برمدار عدالت و حقوق بشر؟  

از آغاز جنبش «زن، زندگی، آزادی» در شهریور ۱۴۰۱، رفتار برخی خبرنگاران رسانه‌های فارسی‌زبان خارج از کشور از جمله در شبکه ایران اینترنشنال، نگرانی‌های جدی را برانگیخته است. این نگرانی‌ها از آنجا ناشی می‌شود که بخش مهمی از فرایند دادخواهی و عدالت انتقالی، ایجاد و ترویج فرهنگ حقوق بشر است.

فهرست مطالب

از آغاز جنبش «زن، زندگی، آزادی» در شهریور ۱۴۰۱، رفتار برخی خبرنگاران رسانه‌های فارسی‌زبان خارج از کشور از جمله در شبکه ایران اینترنشنال، نگرانی‌های جدی را برانگیخته است. این نگرانی‌ها از آنجا ناشی می‌شود که بخش مهمی از فرایند دادخواهی و عدالت انتقالی، ایجاد و ترویج فرهنگ حقوق بشر است. جامعه ایران، پس از دهه‌ها سرکوب، نقض حقوق بشر از جمله اعدام‌های دسته جمعی در دهه ۶۰ و به ویژه تابستان ۱۳۶۷ به شدت نیازمند این فرهنگ است؛ فرهنگی مبتنی بر احترام به کرامت انسانی، حقوق بشر و پرهیز از خشونت و در عین حال تعهد به حقیقت جویی و اجرای عدالت.  

رسانه‌ها نقشی حیاتی در ترویج این فرهنگ دارند. با این حال، برخی رفتارهای مشاهده شده، از جمله رفتار اخیر بابک اسحاقی خبرنگار ایران اینترنشنال در اسرائیل، می‌تواند نه تنها مغایر با اصول حرفه‌ای باشد که به تضعیف فرهنگ حقوق بشر و دموکراسی که برای گذار ایران ضروری است، منجر شود. 

البته باید تاکید و اعتراف کنیم که این نگرانی شامل همه روزنامه‌نگاران ایران اینترنشنال نمی‌شود. این رسانه روزنامه‌نگاران حرفه‌ای چون شاهد علوی، نادر سلطانپور (در سال ۲۰۲۳ از این رسانه رفت)، نیوشا صارمی و دیگران را در خود جای داده که کار حرفه‌ای و ارزشمند آن‌ها غیرقابل انکار است. با این حال، رفتار برخی خبرنگاران این رسانه، از جمله بابک اسحاقی و پوریا زراعتی موجب نگرانی است.  

این نگرانی از آنجا ناشی می‌شود که بعضی رفتارهای این روزنامه‌نگاران به نوعی نقض استانداردهای حقوق بشری تلقی می‌شود. برای مثال، رفتار جشن‌گونه بابک اسحاقی خبرنگار ایران اینترنشنال در اسرائیل در مکانی که از سوی سازمان‌های بین‌المللی ممکن است به‌عنوان صحنه جرم و جنایت علیه بشریت تلقی شود، می‌تواند به‌عنوان عامل تحریک به خشونت و همچنین تضعیف تلاش‌های حقوق بشری برای جلوگیری از خشونت بیشتر در نظر گرفته شود. 

عدالت انتقالی، رویکردی برای رسیدگی به نقض حقوق بشر در ایران و ایجاد زمینه‌ برای آینده‌ای عادلانه‌تر و از سوی دیگر شکستن چرخه خشونت و انتقام‌جویی است. این رویکرد و فرهنگ حقوق بشری در یک رابطه دوسویه قرار دارند: از یک سو، اجرای موفق عدالت انتقالی و به انجام رساندن دادخواهی به وجود زمینه‌های فرهنگی مناسب نیاز دارد، و از سوی دیگر، خود این فرایند به تقویت و نهادینه شدن فرهنگ احترام به حقوق بشر کمک می‌کند. در این میان، رسانه‌ها نقشی حیاتی در شکل‌دهی به این فرهنگ و پیشبرد اهداف عدالت انتقالی دارند.  

با توجه به این نقش کلیدی، مدیریت رسانه در هدایت و نظارت بر عملکرد خبرنگاران اهمیتی دوچندان می‌یابد. صادق صبا، از پایه‌گذاران ایران اینترنشنال، چهره‌ای شناخته شده و آزمون پس داده در عرصه رسانه است که تجربه‌های ارزشمندی در این زمینه دارد. تجربه او در بی‌بی‌سی فارسی، که هنگام خداحافظی به آن اشاره کرد، می‌تواند الگویی برای ایجاد فضای رسانه‌ای مناسب در راستای تحقق اهداف عدالت انتقالی باشد:  

«در بی‌بی‌سی همچنین آموختم که باید نظرات و قضاوت‌های شخصی خودم را کنار بگذارم و در گزارش‌دهی همه دیدگاه‌ها را بی‌طرفانه و منصفانه مطرح کنم حتی دیدگاه‌هایی را که شخصا شدیدا با آن مخالف بودم. چنین برخوردی با خبر دیسیپلین شدیدی در انسان ایجاد می‌کند که بسیار در زندگی مفید است.»  

این تجربه ارزشمند صادق صبا، نه تنها یک درس رسانه‌ای، که می‌تواند از سرنخ‌های ساخت یک ایران آزاد و همه شمول در دوران پساجمهوری اسلامی باشد. این رویکرد، در واقع تمرینی است برای ایجاد فضایی که در آن، حتی مخالفان سرسخت می‌توانند صدای یکدیگر را بشنوند. یعنی همان اصلی که در قلب عدالت انتقالی و فرهنگ حقوق بشری جای دارد. کاش صادق صبا در ایران اینترنشنال هم کاملا به این تجربه زیسته خودش بازگردد و آن را هرچه بیشتر با برخی از خبرنگارانش در میان بگذارد.  

از سوی دیگر، مسئولیت رفتارهای نامناسب در فضای رسانه‌ای، صرفاً بر دوش رسانه‌ها نیست. فعالان سیاسی و حقوق بشری نیز با شکل دادن به محیطی که رسانه‌ها در آن فعالیت می‌کنند، نقشی کلیدی ایفا می‌کنند. رسانه‌ها از این محیط می‌آموزند که چه رفتارها و سیاست‌هایی با اصول دموکراسی و حقوق بشر همسو است و مورد تأیید ذی‌نفعان قرار می‌گیرد. متأسفانه، بسیاری از این فعالان، علی‌رغم نارضایتی درونی، از انتقاد علنی پرهیز می‌کنند. این سکوت به پدیده‌ای به نام «مارپیچ سکوت» می‌انجامد که در آن، افراد از بیم طرد شدن یا کاهش محبوبیت، از ابراز نظر انتقادی خودداری می‌کنند. نتیجه این سکوت جمعی، نه تنها تداوم رفتارهای نامناسب است، بلکه می‌تواند به تشدید آن‌ها و حتی تبدیل‌شان به هنجار جدید رسانه‌ای بینجامد. در محیطی که از انتقاد سازنده تهی باشد، رفتارهای نامطلوب به راحتی می‌توانند عادی جلوه کنند و به هنجار تبدیل شوند. 

در پایان خاطر نشان می‌کنیم تاریخ، شاهد نمونه‌های دردناکی از نقش منفی و کژکارکرد رسانه‌ها در حوزه حقوق بشر بوده است. این کژکارکردها گاه به تشدید خشونت و نفرت انجامیده‌اند. نمونه بارز آن، عملکرد رادیو دولتی روآندا در سال ۱۹۹۴ است که با ترویج نفرت و تحریک به خشونت، نقشی مخرب در وقوع نسل‌کشی ایفا کرد. این تجربه تلخ تاریخی، هشداری جدی است که یادآور می‌شود چقدر حیاتی است رسانه‌هایی مانند ایران اینترنشنال، به اصول حقوق بشری در کار خودشان توجه کنند. 

البته عملکرد ایران اینترنشنال حتی با این انتقادهایی که به عملکرد برخی خبرنگارانش وارد کردیم از رادیو روآندا فاصله زیادی دارد اما حتی نزدیک شدن به مسیری که رادیو دولتی روآندا پیمود، برای جامعه خسته ایران می‌تواند پیامدهای دردناک و شاید غیر قابل جبرانی داشته باشد.  

پی نوشت/ یک خبر خوب: جاستیداد خرسند است که اعلام کند در جریان تنظیم پیش‌نویس یک سند عدالت انتقالی برای ایران قرار گرفته و مطلع شده که بخشی از این سند به استانداردهای رفتاری برای رسانه‌ها از منظر عدالت انتقالی می‌پردازد. این خبر امیدوارکننده نشان می‌دهد که علی غم نگرانی‌هایی که در این یادداشت اشاره شد، جامعه مدنی ایران به اهمیت نقش رسانه‌ها در فرایند گذار به دموکراسی واقف است. 

جاستیداد