جوامعی که دورهای از نقض گسترده حقوق افراد و گروهها را از سر گذراندهاند، نیاز دارند با این دوره از تاریخشان و جنایاتی که در آن صورت گرفته است روبرو شوند تا بتوانند از آن عبور کنند، از وقوع دوباره آن جلوگیری کنند و آسیبهایی که به افراد و جامعه رسانده است را به حداقل برسانند. ضرورت این مواجهه برای جوامعی که از یک تاریخ خونبار وارد دوره دیگری از جنایات و ترامای جمعی شدهاند اهمیت بیشتری هم دارد تا با پیدا کردن و رسیدگی به ریشه و رویههایی که منجر به این چرخه نقض حقوق شده است، از ادامه آن جلوگیری کنند. این مواجهه نه تنها یک ضرورت تاریخی، که یک نیاز اساسی برای ترمیم، سازش و ایجاد صلح بین گروههای مختلف جامعه است.
تاریخ ایران پس از وقوع انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷، با سرکوب مخالفان و نقض حقوق گسترده افراد همراه بوده است. شدت این نقض حقوق در در دورههای مختلف، مانند اعتراضات سراسری آبان ۹۶ یا در جریان جنبش زن، زندگی، آزادی در سال ۱۴۰۱ افزایش یافته است و افراد بیشتری قربانی سیاستهای سرکوب شدند.
اما نقض حقوق و تلاش افراد و گروهها برای برقراری عدالت و رسیدگی به حقوق بشر تنها محدود به این دوره از تاریخ ایران نیست. انقلاب سال ۱۳۵۷ واکنشی به فضای سیاسی اختناقآمیز و بسته ایران، و در ادامه ناامیدی از تغییرات سیاسی پیش از این دوره بود. این انقلاب نوید عبور از این رویه و رسیدگی به حقوق افراد و برقراری عدالت را میداد؛ اما در عمل و در عبور از این فضای خفقان، در دام انتفامجویی از تمام عناصر مرتبط به رژیم پیشین و دیگر گروههای سیاسی افتاد، دغدغههای گروههای اجتماعی مختلف از جمله زنان را به حاشیه راند، و فصل جدیدی جدید از سرکوب مخالفان سیاسی و نقض حقوق افراد و اقلیتهای مذهبی، اتنیکی و الجیبیتیکیوپلاس را آغاز کرد.
ادامه چرخه نقض حقوق به رغم تغییرات سیاسی، حکایت از عدم مواجهه سازنده با گذشته دارد. انکار این گذشته، یا مواجههی سلبی و قهری با آن، به انزجار افراد و گروهها از یکدیگر و افتراق و شکاف بیشتر در جامعه منجر میشود، و هر چشماندازی برای پیشبرد جامعه به سوی همبستگی را تیره و تار میکند. در مقابل، مواجهه سازنده با گذشته بر مبنای حقوق بشر و اصول عدالت انتقالی به بهبود درک و شفقت میان افراد جامعه کمک میکند، و جامعه را به راهی برای رسیدگی به حقوق قربانیان هدایت میکند، به نحوی که این رسیدگی به نقض حقوق افراد دیگر و قربانی کردن آنها منجر نشود.