در شهریور ۱۴۰۱، نیکا شاکرمی، دختر ۱۶ ساله ایرانی، در جریان اعتراضات سراسری ایران جان خود را از دست داد. مقامها مدعی خودکشی او شدند، اما خانوادهاش این ادعا را رد کردند. حدود دو سال بعد، در فروردین ۱۴۰۳، گزارش تحقیقی بیبیسی فارسی پرده از حقایق تکاندهندهای برداشت. این گزارش، با استناد به اسنادهای محرمانه، نشان داد که نیکا توسط نیروهای امنیتی دستگیر، مورد آزار جنسی قرار گرفته و به قتل رسیده است.
اما سوال اینجاست که این نوع گزارشها واقعا چه تاثیری بر روند عدالت انتقالی دارند؟ و آیا اساسا اهمیتی دارند؟
با نگاهی به تاریخ روزنامه نگاری پژوهشی پاسخ به این دو پرسش «بله» است. روزنامهنگاری پژوهشی با کشف و افشای حقایق پنهان، به ویژه در مورد نقض حقوق بشر، گامی اساسی در جهت تحقق «حق بر دانستن حقیقت» برمیدارد و البته بر سایر ارکان هم تاثیر می گذارد. این نوع روزنامهنگاری با چالش کشیدن روایتهای رسمی و ارائه شواهد مستند، فشار عمومی و بینالمللی برای پاسخگویی مرتکبان نقض حقوق بشر را افزایش میدهد. علاوه بر این، یافتههای روزنامهنگاران به کمیسیونهای حقیقتیاب و دادگاهها در روند رسیدگی به نقض حقوق بشر کمک میکند.
نگاهی به تجربههای جهانی، اهمیت روزنامهنگاری پژوهشی در عدالت انتقالی را روشنتر هم میکند.
در آرژانتین، روزنامهنگاران نقش مهمی در افشای جزئیات در دوران دیکتاتوری نظامی (۱۹۷۶-۱۹۸۳) داشتند. روزنامهنگار آرژانتینی، هوراسیو وربیتسکی (Horacio Verbitsky)، با انتشار اعترافهای یک خلبان نیروی دریایی، جزئیات هولناکی از جنایتهای نظامیان را افشا کرد. این افشاگریها باعث اعتراف و عذرخواهی رسمی ارتش در سال ۱۹۹۵ شد و همچنین نقش مهمی در محاکمه عاملان این جنایتها در سالهای بعد بازی کرد.
در روآندا، پس از نسلکشی سال ۱۹۹۴، روزنامهنگاران با مستندسازی این فاجعه، نقش مهمی در شکلگیری دادگاههای بینالمللی ایفا کردند. فیلیپ گوروویچ (Philip Gourevitch)، روزنامهنگار آمریکایی، با انتشار کتاب «ما میخواهیم به شما اطلاع دهیم که فردا با خانوادههایمان کشته خواهیم شد» در سال ۱۹۹۸، توجه جهانی را به این فاجعه جلب کرد و و در روند دادخواهی تاثیر داشت.
در بوسنی و هرزگوین، تحقیقات روزنامهنگاران درباره کشتار سربرنیتسا در سال ۱۹۹۵، به محاکمه جنایتکاران جنگی در دادگاه لاهه منجر شد. گزارشهای تحقیقی روی گاتمن (Roy Gutman)، خبرنگار آمریکایی، در مورد اردوگاههای مرگ در بوسنی، که در سال ۱۹۹۲ منتشر شد، نقش مهمی در افشای این جنایتها و فشار برای اقدام بینالمللی داشت.
این نمونهها نشان میدهد که روزنامهنگاری پژوهشی میتواند چه نقشی مهمی در فرآیند عدالت انتقالی ایفا کند. با افشای حقایق پنهان، این نوع روزنامهنگاری نه تنها به قربانیان و جامعه در درک گذشته کمک میکند، بلکه راه را برای اصلاحات و جلوگیری از تکرار نقض حقوق بشر هموار میسازد.
کارل برنستاین، روزنامهنگار مشهور آمریکایی که نقش کلیدی در افشای رسوایی واترگیت داشت، هدف اصلی روزنامهنگاری را اینگونه تعریف میکند: «بهترین نسخه قابل دستیابی از حقیقت.» این عبارت کوتاه اما عمیق، اهمیت تلاش مداوم برای کشف و ارائه حقیقت در روزنامهنگاری را به خوبی نشان میدهد.
در مسیر دشوار عدالت انتقالی، روزنامهنگاری پژوهشی با پیروی از این اصل، نقش مهمی در افشای واقعیتهای پنهان، چالش کشیدن روایتهای رسمی و در نهایت، کمک به تحقق عدالت و حفظ حقوق بشر بازی میکند.