برای اینکه ۲۸ مرداد در ایران فراموش نشود، دلایل زیادی وجود دارد. از جمله ساقط شدن دولت دکتر مصدق در سال ۱۳۳۲. البته دلایل دیگری هم برای ماندگاری این روز در حافظه جمعی جامعه ایران وجود دارد که گویا چندان مورد توجه نیست.
مثلا در ۲۸ مرداد ۱۳۵۸، آیتالله خمینی، رهبر وقت جمهوری اسلامی، فرمان نظامی علیه مناطق کردنشین صادر کرد؛ فرمانی که به «فتوای جهاد» معروف شد. در پی این فتوا بود که امثال صادق خلخالی عازم کردستان شدند و اعدامها و جنایتهای دهشتناکی را رقم زدند که باید از منظر عدالت انتقالی به آنها رسیدگی شود.
با این حال، آنچه امروز بیش از خود واقعه جای تأمل دارد، سکوت و بیتوجهی نسبی درباره این جنایت تاریخی است. بسیاری از رسانهها و حتی فعالان حقوق بشر از پرداختن به این موضوع ابا دارند و گاهی مارپیچ سکوتی علیه این جنایت شکل میگیرد که فعالان حوزه عدالت انتقالی باید برای شکستن آن تلاش کنند، چرا که این سکوت و فراموشی میتواند زمینهساز تکرار چنین جنایتهایی در آینده باشد.
برخی شاید باور داشته باشند که دست کم بخشی قربانیان این جنایت، دیدگاههای ایدئولوژیک و مرز و بومی متفاوتی داشتند و این میتواند توجیهی برای نپرداختن به آنها باشد. این استدلال از اساس مردود است زیرا جنایت علیه بشریت، فارغ از دیدگاههای سیاسی یا ایدئولوژیک قربانیان، همچنان جنایت است و باید با همین عنوان بررسی و محکوم شود و برای آن دادخواهی صورت بگیرد.
متأسفانه فرهنگ سیاسی اپوزیسیون به این گرایش دارد که حقوق بشر را از زاویه سیاسی و ایدئولوژی مطلوب خودش ببیند. شاید به همین دلیل است که یک مشروطهخواه باور دارد اعدامهای دسته جمعی اعضای سازمانهایی مانند مجاهدین خلق و چریکهای فدایی توسط جمهوری اسلامی و شاید همه جنایتهای دهه ۶۰ آنقدر مساله مهمی نیست که برای آن وقت تلف شود. یا در مقابل، برخی چهرهها و گروههای اپوزیسیونی که زمانی علیه حکومت پهلوی مبارزه کردهاند، حاضر نیستند اعدامهای فراقضایی تعداد زیادی از مقامهای حکومت پهلوی، نیروهای ارتشی و حتی متخصصان و تاجران در جریان کشتارهای فلهای اول انقلاب را از مصادق نقض حقوق بشر بدانند.
به هر حال از منظر عدالت انتقالی، بازخوانی و بررسی چنین جنایتهایی بدون آنکه دربند ایدیولوژی یا وابستگی سیاسی قربانیان باشیم، با هدف التیام زخمهای جامعه و جلوگیری از تکرار آنها ضروریست.
در همین چارچوب بی توجهی به جنایتهای ناشی از فتوای ۲۸ مرداد ۱۳۵۸ یا جدی تلقی نکردن آنها، نه تنها نوعی بیعدالتی مضاعف نسبت به قربانیان و بازماندگان آنهاست که میتواند با محروم کردن جامعه ایران از درس گرفتن از اشتباههای گذشته به تداوم الگوهای سرکوب و خشونت کمک کند.
علاوه بر این، بررسی این جنایت میتواند درسهای مهمی برای امروز ما داشته باشد از جمله چگونگی برخورد با تنوع اتنیکی، فرهنگی و فراتر از آن همه گروه های تحت ستم از جمله جنسی و جنسیتی و همچنین اهمیت گفتگو و مذاکره به جای توسل به خشونت، و ضرورت احترام به حقوق گروهها.
در نهایت باید بپذیریم اگر جامعه ایران نتواند فارغ از تعلقهای سیاسی و ایدیولوژیک با جنایتهای گذشته روبرو شود، روی آرامش و آیندهای عادلانه و پایدار را به خود نخواهد دید.
منبع عکس: ایرانوایر