یکی از مهمترین مسائل در عدالت انتقالی مواجهه با «گذشته» است. عدالت انتقالی بدون این مواجهه یعنی محدود شدن به یک رویکرد سطحی به صلح، دموکراسی و حقوق بشر. به عبارت دیگر، صلح نباید صرفا به معنای نبود اختلاف و معارضه تعریف شود. بلکه یک «صلح پایدار» وابسته به یافتن حقیقت و برپاسازی مجدد «اعتماد عمومی» است. پیگیری چنین هدفی مستلزم مواجهه با گذشته، بازشناسایی نقضهای حقوق بشری، به رسمیتشناسی قربانیان و پاسخ به مرتکبان و مسببان آن است.
البته ضرورت مواجهه با گذشته نباید صرفا به نقضهای حقوق بشری آشکار محدود شود و گاهی اوقات «جامعه» باید به عملکرد خود نسبت به موضوعی رجوع کند تا حقیقت به درستی آشکار و راه برپاسازی عدالت هموار شود. یکی از بهترین مثالها برای فهم این نکته در بستر جامعه خودمان ایران، توجه به نگاه جامعه نسبت به افراد ال جی بیتی کیو پلاس است که در بسیاری مواقع به طور ناخواسته و ناآگاهانه بستر نقض حقوق آنها را فراهم کرده است. در همین راستا، جستوجوی حقیقت و نگاه به گذشته نیازمند همکاری و تعامل گروههای متعددی از جمله تاریخدانان، جامعهشناسان، روانشناسان، اقتصاددانان و روزنامهنگاران است تا ریشههای خشونت و یا تبعیض به درستی کشف و خشکیده شود.
یکی از ابتکارهای عدالت انتقالی برای مواجهه با گذشته، ایجاد «کمیسیونهای حقیقتیاب» است. این کمیسیونها همانطور که نمونه کمیسیون حقیقتیاب روآندا نشان میدهد، هدفی فراتر از رسیدگی کیفری به نقضهای حقوق بشری اتفاق افتاده دارد. در نمونه کمیسیون روآندا، ، از یک طرف هدف بررسی عملکرد تمام گروههای شرکتکننده در مخاصمه است و از طرف دیگر، ایجاد همبستگی ملی، آموزش حقوق بشر و گسترش رفتارهای مسالمتآمیز . این هدفگذاریها میطلبد که درعدالت انتقالی نگاه به گذشته بیطرفانه باشد و روایت تمام افراد و گروهها در بازههای زمانی متفاوت تاریخ یک جامعه با نگاهی جامع و بدون پیشداوری بررسی شود.
احتمالا این نوع مواجهه با گذشته یکی از چالش برانگیزترین اقدامها برای جاری و ساری کردن عدالت انتقالی در جامعه ایران است. چیزی که شاید کمی امکان رویارویی بیطرفانه و جامع با گذشته را سادهتر کند این است که نقض گسترده حقوق باعث شده بسیاری از ما در بازهای از زمان به نحوی موضوع نقض حقوق بشریمان را تجربه کنیم. همهگیر بودن این تجارب به ما یادآور میشود که ضروری است که همه با هم به گذشته بنگریم و برای داشتن درک درست گذشته از هیچ لحظهای چشمپوشی نکنیم، چرا که گذشته چراغ راه آینده است. این همان چیزی است که گروههایی مانند آسیبدیدگان جنبشهای اعتراضی، فعالان برابری جنسیتی، الجیبیتی کیو پلاس و خانوادههای دادخواه و فعالان حقوق بشری و افراد دارای معلولیت و تمامی ما شهروندان دغدغهمند و مسئول خواهان آن هستیم.
به هرحال جامعه ایران امروز برای این نوع مواجهه سازنده با گذشته تا حدودی آمادهتر از قبل به نظر میرسد و دست کم بخشی از آن درک کرده که باید رویکردهای ایدئولوژیک و نگاه دلبخواهی و محدود به وقایع مرتبط با نقض حقوق را کنار بگذارد تا حقیقت را به درستی درک کند و آینده را بسازد.
برای نمونه، به بازتاب گفتگوی اخیر پرویز ثابتی و همچنین تاثیر گفتگوی محمد خردادیان نگاه کنیم. فارغ از نوع روایت، راویان و موضوع متفاوت اما نفس بازتاب گسترده این دو کار رسانهای از علاقهمندی جامعه ایران برای مواجهه با گذشته حکایت دارد. علاقهای که چارچوبی مانند عدالت انتقالی میتواند به آن جهت مطلوب وسازندهای بدهد.