تاریخ جنبش الجیبیتیکیوپلاس در دنیا و دستاوردهای آن بر شانههای تمامی کنشگران ناشناس و شناخته شدهای ایستاده است که به اشکال گوناگون برای برابری و مطالبه حقوق این جامعه فعالیت کردهاند. از این بین، پیتر تاچل (تتچل)، کنشگر حقوق بشر بریتانیایی از ابزارها و سازوکارهای حقوق بشری به ویژه در راستای اهداف عدالت انتقالی برای تحقق برابری حقوق افراد این جامعه استفاده کردهاست. هرچند دامنه فعالیتهای تاچل تنها محدود به حقوق جامعه الجیبیتیکیوپلاس نیست، اما عمدتاً بهواسطه این تلاشها شناخته میشود.
اقدامات تاچل در زمینه مطالبه حقوق جامعه الجیبیتیکیوپلاس را به صورت عمده میتوان متمرکز بر چند محور اساسی یافت. فعالیتهایی در راستای مبارزه با جرایم بر پایه نفرت علیه جامعه این افراد ، به راه انداختن کارزار درخواست عذرخواهی و جبران خسارت نقض حقوق آنها از دولتها، مستندسازی نقض حقوق و ادغام حقوق آنها در گفتمان گسترده حقوق بشر و البته مبارزه با قوانین ضد الجیبیتیکیوپلاس به جا مانده از دوران استعمار در کشورهایی که از استعمار رهایی یافتهاند.
همانطور که پیشتر اشاره شد، بخشی از فعالیتهای تاچل ارتباط تنگاتنگی با عدالت انتقالی و اهداف و ابزارهای آن همچون عدالت ترمیمی دارد. یکی از ارکان اصلی عدالت انتقالی، عدالت ترمیمی است که هدف آن جبران خسارات از جمله آسیبهای معنوی و روانی ناشی از نقض حقوق بش است. پیتر تاچل با برگزاری کارزارهای طلب عذرخواهی از دولتها برای سیاستهای تبعیضآمیز، به دنبال اجرای این اصل بود تا دولتها از جامعه الجیبیتیکیوپلاس بهطور رسمی عذرخواهی کنند و آسیبهای گذشته تا حدی جبران شود.
برای بررسی دقیقتر اقدام او میتوان نگاهی به ابتکار تاچل در راه اندازی کارزار عذرخواهی داشت. کارزاری که به بخش مهمی از تاریخ سرکوب جامعه الجیبیتیکیوپلاس در بریتانیا مرتبط است. دولت محافظهکار مارگارت تاچر در سال ۱۹۸۸ لایحهای را پیشنهاد کرد که بخش ۲۸ آن تا سالها افراد این جامعه را تحت تاثیر قرار داد. بر اساس بند ۲۸ این قانون، دولت و مدارس نباید همجنسگرایی را «ترویج» کرده یا مطالبی را منتشر کنند که ترویج همجنسگرایی است، چرا که به باور دولت و قانونگذاران، نباید همجنسگرایی به عنوان یک رابطه خانوادگی قابل قبول در مدارس تدریس شود.
پس از سالها تلاش و فعالیت کنشگرانی همچون تاچل، بند ۲۸ در سال ۲۰۰۳ در انگلستان و ولز لغو شد اما آسیب آن بر روان این جامعه کماکان باقی بود. به همین دلیل، تاچل و سایر فعالان کارزاری با هدف پذیرش آسیب وارده به افراد جامعه الجیبیتیکیوپلاس از سوی دولت و عذرخواهی از آسیبدیدگان به راه انداختند؛ کارزاری که به عذرخواهی نخستوزیر وقت این کشور انجامید.
اما این تنها فعالیتهای تاچل با بهره از ابزارهای عدالت انتقالی نیست. در واقع او از کسانی است که تلاشهای بسیاری جهت ادغام و تاکید بر جداییناپذیری حقوق جامعه الجیبیتیکیوپلاس از مفهوم گستردهتر حقوق بشر کرده است. روشهایی که برخی از آنها هم اکنون مورد استفاده کنشگران الجیبیتیکیوپلاس ایرانی نیز هست.
هرچند فعالان هر جنبش مدنی با توجه به بستر و شرایط خاص جامعه خود، روشهای مبارزه و فعالیت را انتخاب میکنند، جنبش الجیبیتیکیوپلاس ایران از جنبش جهانی جدا نیست و از ابزارهای مشترک برای دستیابی به اهداف خود بهره میبرد. بهعنوان مثال، جامعه الجیبیتیکیوپلاس و فعالان آن با استفاده از تجربیات مشابه در سایر کشورها و مستندسازی نقض حقوق افراد این جامعه، نهتنها به آگاهیبخشی درباره وضعیت موجود کمک میکنند، بلکه میتوانند از این شواهد و مدارک در بستر قوانین بینالمللی حقوق بشر بهره ببرند. این اسناد و مدارک میتوانند در فرآیند عدالت انتقالی و دادگاههای حقوق بشری برای اثبات و پیگیری نقض حقوق افراد این جامعه به کار گرفته شوند. عدالت انتقالی، بهعنوان یکی از ابزارهای مهم برای بازسازی جوامع به حاشیه راندهشده، از جمله جامعه الجیبیتیکیوپلاس، نقش کلیدی در به رسمیت شناختن حقوق این افراد و جلوگیری از تکرار بیعدالتیها ایفا میکند.
گرچه شرایط افراد این جامعه در ایران بسیار متفاوت از کشوری چون انگلستان به نظر میرسد، اما روشها و ابزارهای مشابهی برای گزارش و مستندسازی نقض حقوق بشر قابل استفاده است. مستندسازی نقض حقوق افراد الجیبیتیکیوپلاس توسط مقامهای حکومتی و قوانین و مقررات ضد این جامعه یکی از ابزارهاست. همچنین، پیوستن به جنبش جهانی الجیبیتیکیوپلاس و ایجاد کارزارهای مشترک برای برجسته کردن نقض حقوق این جامعه در ایران میتواند به به افراد این جامعه در پیگیری مطالبههای خود کمک کند. این استراتژیها میتوانند به تقویت ارتباط جنبش الجیبیتیکیوپلاس ایران با جنبشهای جهانی و استفاده از منابع بینالمللی برای پیشبرد اهداف خود منجر شوند.
در نهایت از تجربه تاچل در مییابیم عدالت انتقالی مانند چراغی است که میتواند مسیر بازسازی حقوق و زندگی جامعه الجیبیتیکیوپلاس را روشن کند. تصور کنید روزی را که کنشگران این حوزه در ایران با الهام از تجربههای جهانی و مسلح به شواهد و مدارک دقیق از نقض حقوقشان، در دادگاهها حاضر شوند و با بهرهگیری از ارکان عدالت انتقالی، نه تنها به دنبال اجرای عدالت جبران خسارتهای گذشته باشند که در ساختن آیندهای عادلانهتر برای ایران نقش محوری بازی کنند.
تصور زیبایی است که همه فعالان حقوق بشر باید برای تبدیل آن به واقعیت تلاش کنند.