عدالت انتقالی برای ایران

عدالت انتقالی
خوانش زن-زندگی-آزادی در پرتو عدالت انتقالی

تنها چند ساعت کافی بود تا شعار «زن-زندگی-آزادی» از میانه تشییع پیکر مهسا (ژینا) امینی در سقز کردستان به جای جای ایران پر بکشد. شعاری که نه‌تنها تبدیل به جدی‌‌ترین شعار جنبش اعتراضی ۱۴۰۱ شد، بلکه نام و نماد را برای خود کرد. جدا از ریشه‌های نظری این شعار در

فهرست مطالب

تنها چند ساعت کافی بود تا شعار «زن-زندگی-آزادی» از میانه تشییع پیکر مهسا (ژینا) امینی در سقز کردستان به جای جای ایران پر بکشد. شعاری که نه‌تنها تبدیل به جدی‌‌ترین شعار جنبش اعتراضی ۱۴۰۱ شد، بلکه نام و نماد را برای خود کرد.

جدا از ریشه‌های نظری این شعار در اندیشه‌های عبدالله اوجالان یا نقدها و تحلیل‌ها از این شعار، چه در بستر کلی آن و چه در بستر اعتراض‌های  ایران، می‌توان زن-زندگی-آزادی را از پیشروترین شعارهای تاریخ اعتراض‌های  ایران به‌حساب آورد.

توسعه‌یافتگی این شعار تا به جایی بوده است که اندیشمندانی همچون مایکل هارت آن را هم‌سنگ شعار «آزادی-برابری-برادری» انقلاب فرانسه به حساب آورده‌اند. احتمالا به همین دلیل است که شعار زن-زندگی-آزادی محدود به معترضان ۱۴۰۱ نشد و بسیاری از چهره‌های سیاسی و غیرسیاسی جهان را با  خود همراه کرد.

این مطلب جاستیداد در ادامه مطالب مرتبط با دوسالگی جنبش زن-زندگی-آزادی، با توجه به محوریت این شعار در اعتراض‌های  ۱۴۰۱ و پس از آن، تلاش می‌کند تا با ارائه تفسیری متفاوت از این شعار ، رابطه آن را با مفهوم «عدالت انتقالی» بسنجد و نشان دهد چگونه زن-زندگی-آزادی می‌تواند افق‌ها و چشم‌اندازهای جدید را پیش چشم ما بگشاید.

اگرچه اوجلان واژگان زن-زندگی-آزادی را در یک ارتباط مستقیم مشخص می‌بیند، اما در این مطلب، ادعای کلی نگاهی جداگانه و در عین حال متصل از واژگان تشکیل‌دهنده زن-زندگی-آزادی تجویز می‌شود. به همین مناسبت، ارتباط هر یک از قسمت‌های این شعار را با عدالت انتقالی می‌توان سنجید و آن‌را به مثابه تبلور اندیشیدن به این مفهوم در ایران آینده به‌حساب آورد.

۱) زن: به گواه تاریخ، تنها دو هفته پس از انقلاب ۵۷، قانون حمایت از خانواده لغو و اصطلاحا حجاب اسلامی برای کارمندان زن اداره‌های دولتی اجباری شد. همین اتفاق کافی بود تا جمعیت بزرگی از معترضان و خصوصا زنان را در ۱۷ اسفند ۱۳۵۷(به مناسبت ۸ مارس) و همچنین ۱۹ اسفند به خیابان بکشاند. اعتراض‌های مسالمت‌آمیز خیابانی که معترضان آن توسط نیروهای موسوم به کمیته‌های انقلاب به طور جدی سرکوب و قربانی نقض سیستماتیک و گسترده حقوق بشر شدند.

با توجه به آنکه زنان در تاریخ جمهوری اسلامی در ردیف اول هدف نقض‌های سیستماتیک و  گسترده حقوق بشری بوده‌اند، می‌توان ادعا کرد که بخش اول شعار مورد بحث، درباره «قربانیان» نقض سیستماتیک حقوق بشر است. البته نباید «زن» در شعار موجود را محدود به مفهوم اولیه آن بنماییم. در اصل در این شعار، زن  به شکل نمادین، تمام اقشار و گروه‌هایی که به دلیل عضویت در یک جامعه بزرگتر و ذیل مفهوم اقلیت قرار داده(محصور) شده‌اند را نمایندگی می‌کند. بنابراین، زن در اینجا می‌تواند  به طور نمادین  سایر گروه های تحت ستم و رنج دیده از جمله افراد جوامع دینی و مذهبی، گروه‌های اتنیکی و زبانی، افراد دارای معلولیت و افراد عضو جامعه ال‌جی‌بی‌تی‌کیو‌پلاس را هم پوشش دهد.

۲) زندگی: در بستر اعتراض‌های ۱۴۰۱ و با نیم‌نگاهی به ترانه «برای» اثر شروین حاجی‌پور که مورد استقبال گسترده قرار گرفت، واژه زندگی نوعا اشاره به خواست زیست عادی، تامین‌بودگی اقتصادی، رفع محرومیت‌های اجتماعی و دغدغه‌هایی محیط زیستی داشته است. در همین راستا، می‌توان «زندگی» را نماد حق‌های بشری مثبت در شعار موجود به حساب آورد.

حق‌های بشری مثبت که با عنوان نسل دوم حق‌های بشری نیز شناخته می‌شوند، به مجموعه حقوق بشری با ماهیت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی اشاره دارند. این حق‌ها که در میثاق بین‌المللی حقوقی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی تبلور پیدا کرده‌اند، اساسا بر حقوقی تاکید دارند که دولت‌ها موظف هستند برای رفاه زیست افراد تامین کنند.

۳) آزادی: بخش دیگر و چه‌بسا یکی از مهم‌ترین مطالبه‌های اعتراض‌های  زن-زندگی-آزادی، زیست آزادانه و بدون اجبار از سوی ایدئولوژی‌های محدودکننده بوده است. اساسا معترضان ۱۴۰۱ با رفتارهای نمادین همچون به آتش‌کشیدن حجاب اجباری، خواستار شناخته‌شدن فردیت و انتخاب آزاد خود بودند. به همین واسطه، می‌توان «آزادی» را به عنوان نمادی از دیگر حقوق بشری منفی یا به دلایل تاریخی اصطلاحا نسل اول حق‌های بشری به حساب آورد.

حق‌های بشری منفی، تحت عنوان حق‌های مدنی و سیاسی نیز بازشناخته می‌شوند. این حق‌ها به عکس حق‌های مثبت، عدم مداخله دولت‌ها را مطالبه می‌کنند و می‌خواهند که افراد بتوانند براساس تشخیص خود عملی که درست می‌دانند را انجام دهند، حتی اگر عمل مزبور براساس یک دیدگاه و ایدئولوژی خاص خطا به حساب بیاید. به همین واسطه، به آن‌ها «حق بر خطا بودن» نیز می‌گویند.

در نتیجه، می‌توان گفت که شعار زن-زندگی-آزادی ارتباط ستبری با مفهوم عدالت انتقالی دارد. از یک‌سو، همانطور که بسیاری از اندیشمندان عدالت انتقالی ادعا دارند، این مفهوم روی‌هم‌رفته درباره قربانیان نقض سیستماتیک و یا گسترده حقوق بشری است. اگر به چهار رکن اولیه عدالت انتقالی یعنی حق بر حقیقت، عدالت، جبران خسارت و به‌خاطرسپاری بنگریم، ادعای مذکور را چندان بی‌ربط نخواهیم یافت. بنابراین، با اشاره به «زن» این شعار تمام قربانیان نقض‌های حقوق بشری را نمایندگی می‌کند و به جامعه و آینده آن یادآور می‌شود که باید عدالت انتقالی را برای آن‌ها عملی سازد.

از سوی دیگر، اهداف عدالت انتقالی را نمی‌توان محدود به قربانیان دانست. عدالت انتقالی علاوه‌بر آنکه بر قربانیان تمرکز دارد، همانطور که در اسناد سازمان ملل متحد آمده است، در تلاش برای تقویت حقوق بشر و تاسیس جامعه‌ای برمبنای حاکمیت قانون نیز است. به همین دلیل است که زمانی که از رکن پنجم، تضمین عدم تکرار، صحبت می‌کنیم، بر برساخت یا اصلاح سیستم حکمرانی تاکید داریم. اگر حقوق بشر را شاکله اصلی حفاظت مردم در برابر دولت به‌حساب بیاوریم و اصول دیگر مانند حاکمیت قانون و دموکراسی را متصل به آن بدانیم، می‌توانیم بگوییم که واژه‌های «زندگی» و «آزادی» در شعار زن-زندگی-آزادی نمادی است از مفهوم حقوق بشر. نمادهایی که افق ایران فردا را براساس احترام به هر دو نسل حقوق بشر بازمی‌سازد و رعایت آنان را کلید اصلی تضمین عدم تکرار نقض‌های گذشته به‌حساب می‌آورد.

جاستیداد