در سالگرد جمعه خونین زاهدان، رویدادی که در ۸ مهر ۱۴۰۱ رخ داد و منجر به کشته شدن دهها شهروند بلوچ شد، نگاهها بار دیگر به سوی مولوی عبدالحمید اسماعیلزهی، امام جمعه اهل سنت زاهدان، معطوف شده است. او سالهاست به عنوان یک رهبر فکری، صدای جامعه اهل سنت و بلوچ در ایران شناخته میشود و نقشی کلیدی در ترویج گفتمان دادخواهی و عدالت برای گروههای دینی و مذهبی و اتنیکی ایران ایفا کرده است.
پیش از پرداختن بیشتر به نقش مولوی عبدالحمید، لازم است از مفهوم «رهبری فکری» یک تعریف حداقلی داشته باشیم. رهبری فکری به توانایی فرد یا سازمان در تأثیرگذاری بر افکار، باورها و رفتارهای دیگران از طریق ارائه ایدهها، ارزشها، دانش و بینشهای نوآورانه اشاره دارد. رهبران فکری دارای ویژگیهایی چون درک عمیق از مسائل جامعه خود، توانایی ارتباطی قوی، اعتبار و اعتماد در میان مخاطبان، و قدرت نفوذ و الهامبخشی هستند. آنها نه تنها شرایط موجود را تحلیل میکنند، که با ترسیم چشماندازی برای آینده، راهکارهایی برای چالشهای موجود ارائه میدهند.
بر همین پایه مولوی عبدالحمید، با توجه به جایگاه مذهبی و اجتماعیاش، نمونهای از یک رهبر فکری در جامعه اهل سنت و بلوچ ایران است. او با تکیه بر درک عمیق از مسائل اجتماعی و فرهنگی جامعه خود، و توانایی ارتباطی قوی، توانسته نقش مهمی در شکلدهی به گفتمان عدالت و حقوق شهروندی در ایران بازی کند. همچنین تسلط او بر مباحث فقهی و کلامی اهل سنت، همراه با آگاهی از چالشهای سیاسی و اجتماعی روز این نقشش را تقویت کرده است.
واقعه جمعه خونین زاهدان، که در پی اعتراضها به کشته شدن ژینا امینی امینی و ادعای تجاوز به یک دختر بلوچ رخ داد، به نقطه عطفی در گفتمان دادخواهی در ایران از زاویه حقوق گروههای دینی، مذهبی و اتنیکی تبدیل شد. مولوی عبدالحمید با نامگذاری این واقعه به عنوان «جمعه خونین» و درخواست پی در پی برای تحقیق و رسیدگی به آن و حتی رویارویی مستقیم با رهبر جمهوری اسلامی، نقش مهمی در برجسته کردن این فاجعه در سطح ملی و بینالمللی بازی کرد. مجموعه اقدامهای او نشان داد که چگونه یک رهبر فکری میتواند با استفاده از جایگاه و نفوذ خود، مسائل مهم را در مرکز توجه قرار دهد و خواستار پاسخگویی شود.
اهمیت در روند عدالت انتقالی
نقش رهبران فکری و مذهبی مانند مولوی عبدالحمید در روند #عدالت_انتقالی برای ایران بسیار حائز اهمیت است. عدالت انتقالی، که به فرآیند گذار از یک دوره سرکوب و نقض حقوق بشر به سوی دموکراسی و احترام به حقوق شهروندی اشاره دارد، نیازمند رهبرانی است که بتوانند پل ارتباطی بین گروههای مختلف جامعه باشند. مولوی عبدالحمید، با توجه به جایگاه و نفوذش در جامعه اهل سنت و بلوچ، و همچنین احترامی که در سطح ملی کسب کرده، میتواند نقشی کلیدی در این فرآیند ایفا کند.
نکته مهمی که باید به آن توجه داشت این است که جامعه ایران هنوز با عدالت انتقالی آشنایی زیادی ندارد یا درک درستی از آن وجود ندارد. هر دو مساله مهم است: هم آشنایی و هم آشنایی درست. نقش مولوی عبدالحمید و رهبران فکری از این جهت هم مهم است که قرائت درستی از عدالت انتقالی را جا بیندازند. این رهبران میتوانند با استفاده از جایگاه و نفوذ خود، مفهوم عدالت انتقالی را به درستی تبیین کرده و اهمیت آن را برای آینده کشور روشن سازند.
توجه به نقش رهبران فکری مانند مولوی عبدالحمید در روند عدالت انتقالی به چند دلیل زیر نیز مهم است:
این رهبران از «مشروعیت» و اعتبار لازم در میان جوامع خود برخوردارند و میتوانند به پذیرش گستردهتر تصمیمها و فرآیندها کمک کنند.
آنها میتوانند صدای «گروههای در حاشیه» باشند. کما اینکه مثلا مولوی عبدالحمید همین نقش را در دفاع از حقوق بهاییان نیز بازی کرده است. این نمایندگی در عدالت انتقالی اهمیت ویژهای دارد، زیرا اطمینان میدهد که تمام گروهها در فرآیند تصمیمگیری مشارکت دارند.
توانایی این رهبران در برقراری ارتباط بین گروههای مختلف میتواند به کاهش تنشها کمک کند که در روند اجرای عدالت انتقالی مهم است.
آنها میتوانند در جریان عدالت انتقالی گفتمانی سازنده را در جهت رسیدگی به نقض حقوق صرت گرفته و در عین حال ثبات اجتماعی ترویج دهند.
در پایان، باید توجه داشت که به وجود یا نیاز به رهبران مشابه #مولوی_عبدالحمید در سایر #گروههای_تحت_ستم در ایران نیز توجه شود. در میان زنان، سایر گروههای مذهبی و دینی، گروههای اتنیکی مختلف و جامعه الجیبیتیکیوپلاس، نیاز به صداهای قدرتمند و تأثیرگذار وجود دارد که بتوانند خواستهها و نیازهای این گروهها را در فرآیند #عدالت_انتقالی نمایندگی کنند. در برخی موارد، این رهبران وجود دارند و باید شناسایی و تقویت شوند، و در موارد دیگر، ممکن است نیاز به پرورش و ایجاد چنین رهبرانی باشد.
منبع عکس این صفحه در شبکه ایکس است: Gabbehkhanom